مدرسه ی ابر قهرمانان p1

مدرسه ی ابر قهرمانان p1
یکشنبه چهاردهم اردیبهشت 1399 4:6
نویسنده این مطلب: لیدی نوار
موضوع: مدرسه ابرقهرمان ها^-^ ?
(مرینت با م و آدرین با آ لیدی باگ با ل و کتنوار با ک نشون داده میشه)
م: همه چی از اون شب شروع شد ...من تو تختخواب بودم که یهو برام ایمیل اومد.
اسم من اولش بود ! یعنی چی بود ؟
خوندمش نوشته بود : مرینت دوپن چنگ شما به عنوان قهرمان این شهر از بین هزاران قهرمان همراه با چند نفر دیگه برای مدرسه ی ابر قهرمانان انتخواب شدید. خوشحال میشیم تا یک هفته دیگر آموزش تمام شود .
آ :آه مثل همیشه یه زندکی خسته کننده بود که اون اتفاق مهم افتاد ... برام یه ایمیل اومد خوندمش .
یکم برام عجیب ، خوشحال کننده و ناراحت کننده بود اما باهاش کنار اومدم و تصمیم گرفتم که ...م :تصمیم گرفتم که ...
آ و م با هم دیگه:به اون مدرسه برم پس...
آ:وسایلمو جمع کردم و تمرین ددر اومدن راحت از پنجره رو تمرین کردم.
م : وسایلمو جمع کردم و به مامان بابا گفتم تا یه هفته دیگه میرم مسافرت (تنهایی) و سریع با تیکی آدرسشو چند بار مرور کردم :پاریس کنار موزه ی لوور...
آ : دیگه شب شده بود ! موقع رفتن بود تا موزه ی لوور با کتنوار هه
م : با لیدی باگ تا موزه ی لوور آره (زهر مار بقیه فکر میکنن نقشه منفیی با اون قه قهت??)
تا پارت بعدی 10 نظر موخوام 

برچسب ها: رمان میراکلس ?
آخرین ویرایش:

مدرسه ی ابر قهرمانان p1

مدرسه ی ابر قهرمانان p1
یکشنبه چهاردهم اردیبهشت 1399 4:6
نویسنده این مطلب: لیدی نوار
موضوع: مدرسه ابرقهرمان ها^-^ ?
(مرینت با م و آدرین با آ لیدی باگ با ل و کتنوار با ک نشون داده میشه)
م: همه چی از اون شب شروع شد ...من تو تختخواب بودم که یهو برام ایمیل اومد.
اسم من اولش بود ! یعنی چی بود ؟
خوندمش نوشته بود : مرینت دوپن چنگ شما به عنوان قهرمان این شهر از بین هزاران قهرمان همراه با چند نفر دیگه برای مدرسه ی ابر قهرمانان انتخواب شدید. خوشحال میشیم تا یک هفته دیگر آموزش تمام شود .
آ :آه مثل همیشه یه زندکی خسته کننده بود که اون اتفاق مهم افتاد ... برام یه ایمیل اومد خوندمش .
یکم برام عجیب ، خوشحال کننده و ناراحت کننده بود اما باهاش کنار اومدم و تصمیم گرفتم که ...م :تصمیم گرفتم که ...
آ و م با هم دیگه:به اون مدرسه برم پس...
آ:وسایلمو جمع کردم و تمرین ددر اومدن راحت از پنجره رو تمرین کردم.
م : وسایلمو جمع کردم و به مامان بابا گفتم تا یه هفته دیگه میرم مسافرت (تنهایی) و سریع با تیکی آدرسشو چند بار مرور کردم :پاریس کنار موزه ی لوور...
آ : دیگه شب شده بود ! موقع رفتن بود تا موزه ی لوور با کتنوار هه
م : با لیدی باگ تا موزه ی لوور آره (زهر مار بقیه فکر میکنن نقشه منفیی با اون قه قهت??)
تا پارت بعدی 10 نظر موخوام 

برچسب ها: رمان میراکلس ?
آخرین ویرایش:

مدرسه ی ابر قهرمانان p1

مدرسه ی ابر قهرمانان p1
یکشنبه چهاردهم اردیبهشت 1399 4:6
نویسنده این مطلب: لیدی نوار
موضوع: مدرسه ابرقهرمان ها^-^ ?
(مرینت با م و آدرین با آ لیدی باگ با ل و کتنوار با ک نشون داده میشه)
م: همه چی از اون شب شروع شد ...من تو تختخواب بودم که یهو برام ایمیل اومد.
اسم من اولش بود ! یعنی چی بود ؟
خوندمش نوشته بود : مرینت دوپن چنگ شما به عنوان قهرمان این شهر از بین هزاران قهرمان همراه با چند نفر دیگه برای مدرسه ی ابر قهرمانان انتخواب شدید. خوشحال میشیم تا یک هفته دیگر آموزش تمام شود .
آ :آه مثل همیشه یه زندکی خسته کننده بود که اون اتفاق مهم افتاد ... برام یه ایمیل اومد خوندمش .
یکم برام عجیب ، خوشحال کننده و ناراحت کننده بود اما باهاش کنار اومدم و تصمیم گرفتم که ...م :تصمیم گرفتم که ...
آ و م با هم دیگه:به اون مدرسه برم پس...
آ:وسایلمو جمع کردم و تمرین ددر اومدن راحت از پنجره رو تمرین کردم.
م : وسایلمو جمع کردم و به مامان بابا گفتم تا یه هفته دیگه میرم مسافرت (تنهایی) و سریع با تیکی آدرسشو چند بار مرور کردم :پاریس کنار موزه ی لوور...
آ : دیگه شب شده بود ! موقع رفتن بود تا موزه ی لوور با کتنوار هه
م : با لیدی باگ تا موزه ی لوور آره (زهر مار بقیه فکر میکنن نقشه منفیی با اون قه قهت??)
تا پارت بعدی 10 نظر موخوام 

برچسب ها: رمان میراکلس ?
آخرین ویرایش: