پست جدید
دلتنگی های من
- دلتنگی های من
امروز احساس کردم منو تو دیگه به نتیجه نمیرسیم و همه راهارو رفتیم دوس داشتم یه جوری ازم متنفر بشی چیزی که همیشه تو میگفتی ، اگه ازم متنفر بشی نه خودت باهام ارتباط میگیری نه اجازه میدی من بگیرم
خیلی اتفاقی عکس کفش عروس رو دیدم و به نظرم خیلی زیبا بود برات فرستادم و گفتی قشنگ نیس یک آن به ذهنم رسید که حرفایی بزنم که برات خوشایند نیس و از عمد نه از روی واقعیت اون حرفارو زدم و به هدفم رسیدم ... بلاک شدم ...
درسته الان این مطلبو نوشتم ولی میدونم به این زودیا به اینجا سر نمیزنی ، راستش فهمیدم تصورت رو نسبت به خودم خراب کنم تاثیر خیلی بدی روی تو و ایندت میزاره و این فکر خوبی نبود ...من اون حرفارو زدم خواستم تصورت نسبت به خودم رو خراب کنم که راحتتر جدا شی ازم...
تو عمرم دست هیچ پسری بهم نخورده غیر از تو ، تو عمرم با کسی عاشقی نکردم غیر از تو و در تمام عمرم هیچ کسی رو اندازه تو دوس نداشتم ...
نوشته شده در شنبه سیزدهم اردیبهشت 1399ساعت 22:34 توسط آرزو|