# robots.txt generated by Checkup.tools User-agent: * Disallow: Disallow: /cgi-bin/ نور,مطلب,تازه,و,جدید - پیامی تازه

نور مطلب تازه و جدید

دوشنبه 99/2/15
12:43 صبح
ایمان
&

نورحق | نور


 

 

  • نورحق | نور

    نور, همیشه پرتو مى افشاند, دست افشان و پاى کوبان, گیسو مى افشاند.
    نور, در مشرق جانها جاى دارد, فرمان مى راند, تیغ مى کشد و سپیده مى گشاید.
    نور, در هیچ جانى غروب نمى کند, این جان است که به آستان نور بار نمى یابد.راه نور را از هر سوى ببندى, از دیگرسو, و سوهاى دیگر, پرتو مى افشاند.پرتوافشانى, رسم و راه نور است, آیین و مرام آن.شبهاى دیجور و دیرپا, روزهاى سیاه و غبارآلود, در برابر نور, ناپایدارند.
    نور, به زمین نمى افتد و سر بر خاک نمى گذارد, آسمانى است, این زمین است که سر بر آستان آن مى گذارد.
    نور از دیار جانها نمى کوچد, این جانهایند که از دیار او مى کوچند و سر بر آستان مرگ مى سایند.
    نور, همیشه سریرنشین است و بر قلّه ها مى شکفد, زبانه مى زند, شعله مى کشد.
    نور را نمى شود به خاک افکند, خنجر برکشید و گلویش را برید و یا بر دارش کرد و بر مرگش هورا کشید.تنها نابخرد مردمان, به رویارویِ با نور برمى خیزند و نردبانى بلند از جهل مى گذارند و بالا مى روند, تا قلب آن را بشکافند.قلب خورشید را نمى شود شکافت که شکافته است و نورفشان.ناى نور را نمى شود برید که بریده است و خون چکان.همه دنیا, جاى جاى آن, کران تا به کران آن, هستى, جانِ هستان ,کرانه آن است و برآمد نگاهِ آن.هستى, هسبَند اوست و او, هسبَند هستى. این شیدایى را پایانى نیست. تا او هست, این هسبندى برپاست.




نور مطلب تازه و جدید

یکشنبه 99/2/14
11:36 عصر
ایمان
&

نورحق | نور


 

 

  • نورحق | نور

    نور, همیشه پرتو مى افشاند, دست افشان و پاى کوبان, گیسو مى افشاند.
    نور, در مشرق جانها جاى دارد, فرمان مى راند, تیغ مى کشد و سپیده مى گشاید.
    نور, در هیچ جانى غروب نمى کند, این جان است که به آستان نور بار نمى یابد.راه نور را از هر سوى ببندى, از دیگرسو, و سوهاى دیگر, پرتو مى افشاند.پرتوافشانى, رسم و راه نور است, آیین و مرام آن.شبهاى دیجور و دیرپا, روزهاى سیاه و غبارآلود, در برابر نور, ناپایدارند.
    نور, به زمین نمى افتد و سر بر خاک نمى گذارد, آسمانى است, این زمین است که سر بر آستان آن مى گذارد.
    نور از دیار جانها نمى کوچد, این جانهایند که از دیار او مى کوچند و سر بر آستان مرگ مى سایند.
    نور, همیشه سریرنشین است و بر قلّه ها مى شکفد, زبانه مى زند, شعله مى کشد.
    نور را نمى شود به خاک افکند, خنجر برکشید و گلویش را برید و یا بر دارش کرد و بر مرگش هورا کشید.تنها نابخرد مردمان, به رویارویِ با نور برمى خیزند و نردبانى بلند از جهل مى گذارند و بالا مى روند, تا قلب آن را بشکافند.قلب خورشید را نمى شود شکافت که شکافته است و نورفشان.ناى نور را نمى شود برید که بریده است و خون چکان.همه دنیا, جاى جاى آن, کران تا به کران آن, هستى, جانِ هستان ,کرانه آن است و برآمد نگاهِ آن.هستى, هسبَند اوست و او, هسبَند هستى. این شیدایى را پایانى نیست. تا او هست, این هسبندى برپاست.




نور مطلب تازه و جدید

یکشنبه 99/2/14
10:20 عصر
ایمان
&

نورحق | نور


 

 

  • نورحق | نور

    نور, همیشه پرتو مى افشاند, دست افشان و پاى کوبان, گیسو مى افشاند.
    نور, در مشرق جانها جاى دارد, فرمان مى راند, تیغ مى کشد و سپیده مى گشاید.
    نور, در هیچ جانى غروب نمى کند, این جان است که به آستان نور بار نمى یابد.راه نور را از هر سوى ببندى, از دیگرسو, و سوهاى دیگر, پرتو مى افشاند.پرتوافشانى, رسم و راه نور است, آیین و مرام آن.شبهاى دیجور و دیرپا, روزهاى سیاه و غبارآلود, در برابر نور, ناپایدارند.
    نور, به زمین نمى افتد و سر بر خاک نمى گذارد, آسمانى است, این زمین است که سر بر آستان آن مى گذارد.
    نور از دیار جانها نمى کوچد, این جانهایند که از دیار او مى کوچند و سر بر آستان مرگ مى سایند.
    نور, همیشه سریرنشین است و بر قلّه ها مى شکفد, زبانه مى زند, شعله مى کشد.
    نور را نمى شود به خاک افکند, خنجر برکشید و گلویش را برید و یا بر دارش کرد و بر مرگش هورا کشید.تنها نابخرد مردمان, به رویارویِ با نور برمى خیزند و نردبانى بلند از جهل مى گذارند و بالا مى روند, تا قلب آن را بشکافند.قلب خورشید را نمى شود شکافت که شکافته است و نورفشان.ناى نور را نمى شود برید که بریده است و خون چکان.همه دنیا, جاى جاى آن, کران تا به کران آن, هستى, جانِ هستان ,کرانه آن است و برآمد نگاهِ آن.هستى, هسبَند اوست و او, هسبَند هستى. این شیدایى را پایانى نیست. تا او هست, این هسبندى برپاست.




تمامی حقوق این وب سایت متعلق به پیامی تازه است. || طراح قالب avazak.ir