# robots.txt generated by Checkup.tools User-agent: * Disallow: Disallow: /cgi-bin/ روش,علمی,در,شعر,حسین,پناهی؛,ما,فقط,تماشاچی,نیستیم,مطلب,تازه,و,جد - پیامی تازه

روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم مطلب تازه و جد

دوشنبه 99/2/15
12:3 صبح
ایمان
&

روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم


 

 

  • روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم

    پیش نوشت: برای کسانی که با مقوله ی علم آشنایی چندانی ندارند، ادبیات و پیدا کردن مصداق های ادبی و هنری علم، به نظرم روش جذاب و کارآمدی است برای آشتی دادن جامعه ای که خارج از درهای دانشگاه و محیط های علمی، با علم ارتباط چندانی ندارد. ( منظورم از علم، علوم طبیعی و دقیق است.) به علاوه، ناامیدکننده است وقتی که می بینیم بعضا حتی مصداق های محدود علم در جامعه با خرافات و شبه علم در هم آمیخته شده است. در نظر دارم، به قول حسین صفا، در حد چند کتاب رنگ و رو رفته ای که در سر دارم، از ارتباط های ظریف هنر و علم بنویسم. همیشه عقیده داشته ام که "دانش بی هنر درویش است و دانش بی هنر ددمنش"

    ما فقط تماشاچی نیستیم:

    ما تماشاچیانی هستیم

    که پشت درهای بسته مانده ایم!

    دیر آمدیم!

    خیلی دیر ...

    پس به ناچار

    حدس می زنیم،

    شرط می بندیم،

    شک می کنیم ...

    و آن سوتر

    در صحنه

    بازی به گونه ای دیگر در جریان است. (حسین پناهی)

    از منبع الهام و هدف حسین پناهی عزیز در سرایش این شعر اطلاع ندارم. این طور به نظر می آید که او دست کم آگاهی از قسمتی از جهان را مانند ماندن پشت درهای بسته ی استادیوم می بیند. در نگاه او، تلاش برای دانستن آن چه که پشت درهای بسته می گذرد، انسان را به وادی حدس و تلاش برای یافتن نشانه های بیشتر و شک می کشاند؛ اما در عین حال به خوبی می داند آن چه که واقعا اتفاق می افتد، ممکن است بسیار فراتر از ادراک او باشد.

     این شعر برای من "روش علم در یافتن و اثبات نظریه های جدید" را تداعی کرد. برای آشنایی با روش علمی  از نقل قول مستقیم یک دانشمند فیزیک استفاده می کنم. 

    ریچارد فاینمن می گوید: «ما (دانشمندان) برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی می کنیم. ابتدا حدس هایی می زنیم؛ سپس براساس این حدس ها (فرضیه ها) محاسبات و ارزیابی هایی انجام می دهیم تا نتایج آن را پیش بینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابی ها را با دنیای طبیعی مقایسه می کنیم، یعنی آن ها را به محک آزنایش و تجربه می گذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابی ها با طبیعت همخوانی دارد یا خیر.

    بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان می کنند حدس زدن کاری غیرعلمی است؛ ولی اصلا این طور نیست. درواقع شروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایش های تجربی با محاسبات و پیش بینی ها همخوانی نداشته باشد، آن حدس (فرضیه) غلط است. مهم نیست فرضیه ی شما چقدر زیباست، مهم نیست خود شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید. اگر نتایج تجربی با فرضیه ی شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است. با این روش می توان غلط بودن هر فرضیه یا نظریه ای را مورد آزمون قرار داد.

     آیا می توان اثبات کرد فرضیه ای درست است؟ خیر. اگر فرضیه ی خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمون های تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای درستی اش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایش های بیشتر و دقیق تری انجام شود و آن فرضیه را باطل کند؛ بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را می توان اثبات کرد.»

    (در مورد ریچارد فاینمن، به قلم خودم، در وبسایت فیزیکفا بیشتر بخوانید. و همینطور در وبلاگم با عنوان ماجرای فکری من و آقای فاینمن.)

    ارتباط بیان شاعر و فیزیکدان، در این است که هر دو به ماهیت  نادیدنی اشیا و پدیده ها اشاره دارند. از حدس زدن (به قولی، فرضیه سازی) و شک کردن می گویند؛ و در نهایت، از عدم اطمینان مان! 

    بعضی از نکات مهمی که در نقل قول فاینمن وجود دارد، تکیه بر آزمایش های فکری، روش های ریاضی و شبیه سازی پدیده هاست؛ حتی پیش از آن که تکنولوژی قادر باشد پدیده ها را به صورت عینی برای ما رمزگشایی کند.

    از طرف دیگر، در علم منیت و خودخواهی وجود ندارد! هیچ کس تا ابد نمی تواند بر درستی ادعایش پافشاری کند. علم بنا به سلیقه ی شخصی رفتار نمی کند.

    و نهایتا اینکه علم مطلق نیست، موتور محرکه ی علم، "شک" است و نه "یقین" ! و همین مشخصه، علم را قادر می سازد تا کارکردهای متفاوتش را بروز و ظهور دهد و طالبانش را همیشه تشنه و در تکاپو نگه دارد. اینجاست که جستجوگران علم همیشه زمزمه می کنند:

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

    موجیم که آسودگی ما عدم ماست. (صائب تبریزی)

    شاید اگر خیام امروز هم زنده بود، یک بار دیگر بر رباعی معروفش تاکید می کرد که:

    قومی متفکرند اندر ره دین

    قومی به گمان فتاده در شک و یقین

    می ترسم از آن که بانگ آید روزی

    کای بی خبران راه نه آن است و نه این

    پی نوشت: دین ما، علم ماست.


    برچسب‌ها: فیزیک, فاینمن, ادبیات, شعر, علم
    نوشته شده توسط بهاره خدادادی در جمعه یازدهم بهمن 1398 |



روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم مطلب تازه و جد

یکشنبه 99/2/14
10:46 عصر
ایمان
&

روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم


 

 

  • روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم

    پیش نوشت: برای کسانی که با مقوله ی علم آشنایی چندانی ندارند، ادبیات و پیدا کردن مصداق های ادبی و هنری علم، به نظرم روش جذاب و کارآمدی است برای آشتی دادن جامعه ای که خارج از درهای دانشگاه و محیط های علمی، با علم ارتباط چندانی ندارد. ( منظورم از علم، علوم طبیعی و دقیق است.) به علاوه، ناامیدکننده است وقتی که می بینیم بعضا حتی مصداق های محدود علم در جامعه با خرافات و شبه علم در هم آمیخته شده است. در نظر دارم، به قول حسین صفا، در حد چند کتاب رنگ و رو رفته ای که در سر دارم، از ارتباط های ظریف هنر و علم بنویسم. همیشه عقیده داشته ام که "دانش بی هنر درویش است و دانش بی هنر ددمنش"

    ما فقط تماشاچی نیستیم:

    ما تماشاچیانی هستیم

    که پشت درهای بسته مانده ایم!

    دیر آمدیم!

    خیلی دیر ...

    پس به ناچار

    حدس می زنیم،

    شرط می بندیم،

    شک می کنیم ...

    و آن سوتر

    در صحنه

    بازی به گونه ای دیگر در جریان است. (حسین پناهی)

    از منبع الهام و هدف حسین پناهی عزیز در سرایش این شعر اطلاع ندارم. این طور به نظر می آید که او دست کم آگاهی از قسمتی از جهان را مانند ماندن پشت درهای بسته ی استادیوم می بیند. در نگاه او، تلاش برای دانستن آن چه که پشت درهای بسته می گذرد، انسان را به وادی حدس و تلاش برای یافتن نشانه های بیشتر و شک می کشاند؛ اما در عین حال به خوبی می داند آن چه که واقعا اتفاق می افتد، ممکن است بسیار فراتر از ادراک او باشد.

     این شعر برای من "روش علم در یافتن و اثبات نظریه های جدید" را تداعی کرد. برای آشنایی با روش علمی  از نقل قول مستقیم یک دانشمند فیزیک استفاده می کنم. 

    ریچارد فاینمن می گوید: «ما (دانشمندان) برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی می کنیم. ابتدا حدس هایی می زنیم؛ سپس براساس این حدس ها (فرضیه ها) محاسبات و ارزیابی هایی انجام می دهیم تا نتایج آن را پیش بینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابی ها را با دنیای طبیعی مقایسه می کنیم، یعنی آن ها را به محک آزنایش و تجربه می گذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابی ها با طبیعت همخوانی دارد یا خیر.

    بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان می کنند حدس زدن کاری غیرعلمی است؛ ولی اصلا این طور نیست. درواقع شروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایش های تجربی با محاسبات و پیش بینی ها همخوانی نداشته باشد، آن حدس (فرضیه) غلط است. مهم نیست فرضیه ی شما چقدر زیباست، مهم نیست خود شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید. اگر نتایج تجربی با فرضیه ی شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است. با این روش می توان غلط بودن هر فرضیه یا نظریه ای را مورد آزمون قرار داد.

     آیا می توان اثبات کرد فرضیه ای درست است؟ خیر. اگر فرضیه ی خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمون های تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای درستی اش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایش های بیشتر و دقیق تری انجام شود و آن فرضیه را باطل کند؛ بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را می توان اثبات کرد.»

    (در مورد ریچارد فاینمن، به قلم خودم، در وبسایت فیزیکفا بیشتر بخوانید. و همینطور در وبلاگم با عنوان ماجرای فکری من و آقای فاینمن.)

    ارتباط بیان شاعر و فیزیکدان، در این است که هر دو به ماهیت  نادیدنی اشیا و پدیده ها اشاره دارند. از حدس زدن (به قولی، فرضیه سازی) و شک کردن می گویند؛ و در نهایت، از عدم اطمینان مان! 

    بعضی از نکات مهمی که در نقل قول فاینمن وجود دارد، تکیه بر آزمایش های فکری، روش های ریاضی و شبیه سازی پدیده هاست؛ حتی پیش از آن که تکنولوژی قادر باشد پدیده ها را به صورت عینی برای ما رمزگشایی کند.

    از طرف دیگر، در علم منیت و خودخواهی وجود ندارد! هیچ کس تا ابد نمی تواند بر درستی ادعایش پافشاری کند. علم بنا به سلیقه ی شخصی رفتار نمی کند.

    و نهایتا اینکه علم مطلق نیست، موتور محرکه ی علم، "شک" است و نه "یقین" ! و همین مشخصه، علم را قادر می سازد تا کارکردهای متفاوتش را بروز و ظهور دهد و طالبانش را همیشه تشنه و در تکاپو نگه دارد. اینجاست که جستجوگران علم همیشه زمزمه می کنند:

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

    موجیم که آسودگی ما عدم ماست. (صائب تبریزی)

    شاید اگر خیام امروز هم زنده بود، یک بار دیگر بر رباعی معروفش تاکید می کرد که:

    قومی متفکرند اندر ره دین

    قومی به گمان فتاده در شک و یقین

    می ترسم از آن که بانگ آید روزی

    کای بی خبران راه نه آن است و نه این

    پی نوشت: دین ما، علم ماست.


    برچسب‌ها: فیزیک, فاینمن, ادبیات, شعر, علم
    نوشته شده توسط بهاره خدادادی در جمعه یازدهم بهمن 1398 |



روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم مطلب تازه و جد

یکشنبه 99/2/14
9:44 عصر
ایمان
&

روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم


 

 

  • روش علمی در شعر حسین پناهی؛ ما فقط تماشاچی نیستیم

    پیش نوشت: برای کسانی که با مقوله ی علم آشنایی چندانی ندارند، ادبیات و پیدا کردن مصداق های ادبی و هنری علم، به نظرم روش جذاب و کارآمدی است برای آشتی دادن جامعه ای که خارج از درهای دانشگاه و محیط های علمی، با علم ارتباط چندانی ندارد. ( منظورم از علم، علوم طبیعی و دقیق است.) به علاوه، ناامیدکننده است وقتی که می بینیم بعضا حتی مصداق های محدود علم در جامعه با خرافات و شبه علم در هم آمیخته شده است. در نظر دارم، به قول حسین صفا، در حد چند کتاب رنگ و رو رفته ای که در سر دارم، از ارتباط های ظریف هنر و علم بنویسم. همیشه عقیده داشته ام که "دانش بی هنر درویش است و دانش بی هنر ددمنش"

    ما فقط تماشاچی نیستیم:

    ما تماشاچیانی هستیم

    که پشت درهای بسته مانده ایم!

    دیر آمدیم!

    خیلی دیر ...

    پس به ناچار

    حدس می زنیم،

    شرط می بندیم،

    شک می کنیم ...

    و آن سوتر

    در صحنه

    بازی به گونه ای دیگر در جریان است. (حسین پناهی)

    از منبع الهام و هدف حسین پناهی عزیز در سرایش این شعر اطلاع ندارم. این طور به نظر می آید که او دست کم آگاهی از قسمتی از جهان را مانند ماندن پشت درهای بسته ی استادیوم می بیند. در نگاه او، تلاش برای دانستن آن چه که پشت درهای بسته می گذرد، انسان را به وادی حدس و تلاش برای یافتن نشانه های بیشتر و شک می کشاند؛ اما در عین حال به خوبی می داند آن چه که واقعا اتفاق می افتد، ممکن است بسیار فراتر از ادراک او باشد.

     این شعر برای من "روش علم در یافتن و اثبات نظریه های جدید" را تداعی کرد. برای آشنایی با روش علمی  از نقل قول مستقیم یک دانشمند فیزیک استفاده می کنم. 

    ریچارد فاینمن می گوید: «ما (دانشمندان) برای یافتن قانونی جدید در علم از روند مشخصی پیروی می کنیم. ابتدا حدس هایی می زنیم؛ سپس براساس این حدس ها (فرضیه ها) محاسبات و ارزیابی هایی انجام می دهیم تا نتایج آن را پیش بینی کنیم و بفهمیم بر چه پدیده یا اثری دلالت دارند؛ سپس نتایج این محاسبات و ارزیابی ها را با دنیای طبیعی مقایسه می کنیم، یعنی آن ها را به محک آزنایش و تجربه می گذاریم تا ببینیم آیا این ارزیابی ها با طبیعت همخوانی دارد یا خیر.

    بسیاری از کسانی که دستی در علم ندارند، گمان می کنند حدس زدن کاری غیرعلمی است؛ ولی اصلا این طور نیست. درواقع شروع کار ما از همین نقطه است. اگر نتایج آزمایش های تجربی با محاسبات و پیش بینی ها همخوانی نداشته باشد، آن حدس (فرضیه) غلط است. مهم نیست فرضیه ی شما چقدر زیباست، مهم نیست خود شما چقدر باهوش هستید یا اینکه چه اسم و رسمی دارید. اگر نتایج تجربی با فرضیه ی شما ناهمخوان باشد، آن فرضیه غلط است. با این روش می توان غلط بودن هر فرضیه یا نظریه ای را مورد آزمون قرار داد.

     آیا می توان اثبات کرد فرضیه ای درست است؟ خیر. اگر فرضیه ی خوبی مطرح شد، محاسباتش انجام شد و از آزمون های تجربی سربلند بیرون آمد، به معنای درستی اش نیست. ما فقط نتوانستیم ثابت کنیم غلط است، فقط همین؛ چون ممکن است در آینده آزمایش های بیشتر و دقیق تری انجام شود و آن فرضیه را باطل کند؛ بنابراین تنها نادرستی یک نظریه را می توان اثبات کرد.»

    (در مورد ریچارد فاینمن، به قلم خودم، در وبسایت فیزیکفا بیشتر بخوانید. و همینطور در وبلاگم با عنوان ماجرای فکری من و آقای فاینمن.)

    ارتباط بیان شاعر و فیزیکدان، در این است که هر دو به ماهیت  نادیدنی اشیا و پدیده ها اشاره دارند. از حدس زدن (به قولی، فرضیه سازی) و شک کردن می گویند؛ و در نهایت، از عدم اطمینان مان! 

    بعضی از نکات مهمی که در نقل قول فاینمن وجود دارد، تکیه بر آزمایش های فکری، روش های ریاضی و شبیه سازی پدیده هاست؛ حتی پیش از آن که تکنولوژی قادر باشد پدیده ها را به صورت عینی برای ما رمزگشایی کند.

    از طرف دیگر، در علم منیت و خودخواهی وجود ندارد! هیچ کس تا ابد نمی تواند بر درستی ادعایش پافشاری کند. علم بنا به سلیقه ی شخصی رفتار نمی کند.

    و نهایتا اینکه علم مطلق نیست، موتور محرکه ی علم، "شک" است و نه "یقین" ! و همین مشخصه، علم را قادر می سازد تا کارکردهای متفاوتش را بروز و ظهور دهد و طالبانش را همیشه تشنه و در تکاپو نگه دارد. اینجاست که جستجوگران علم همیشه زمزمه می کنند:

    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

    موجیم که آسودگی ما عدم ماست. (صائب تبریزی)

    شاید اگر خیام امروز هم زنده بود، یک بار دیگر بر رباعی معروفش تاکید می کرد که:

    قومی متفکرند اندر ره دین

    قومی به گمان فتاده در شک و یقین

    می ترسم از آن که بانگ آید روزی

    کای بی خبران راه نه آن است و نه این

    پی نوشت: دین ما، علم ماست.


    برچسب‌ها: فیزیک, فاینمن, ادبیات, شعر, علم
    نوشته شده توسط بهاره خدادادی در جمعه یازدهم بهمن 1398 |



تمامی حقوق این وب سایت متعلق به پیامی تازه است. || طراح قالب avazak.ir