# robots.txt generated by Checkup.tools User-agent: * Disallow: Disallow: /cgi-bin/ مصاحبه‌,با,مهندس,صرّافی  در,خصوص,قیام,ملی,29,بهمن,در,تبریز,مطلب, - پیامی تازه

مصاحبه با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز مطلب ت

یکشنبه 99/2/14
11:55 عصر
ایمان
&

مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز


 

 

  • مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز

    مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص

    قیام ملی 29 بهمن در تبریز

     

    صمدلی-  جناب آقای مهندس علیر ضا صرافی ،حضرتعالی بعنوان یکی از محققین شناخته شده آذربایجانی از جایگاه علمی  شایسته ای در میان اهل تحقیق برخوردار هستید. با توجه به اینکه در آستانه سالروز قیام منحصر بفرد  29  بهمن ماه تبریز در سال 1356 هستیم، مایلم از نظرات  شما در مورد اهمیت تاریخی این روز بزرگ  وان حماسه عظیم  مطلع شوم:

    صرافی- بیست و نهم بهمن ماه  1356  شمسی  به حق یکی دیگر از نقاط عطف تاریخ ایران است که به دست آذربایجان رقم زده شد. اهمیت 29 بهمن  در این است که:

    - اولا در این روز یک قیام عظیم شهری بصورت  تمام عیار در تبریز رخ داد .این قیام  قدرتمند مردمی بصورت سیلی خروشان از بازار شروع و در مدت کوتاهی  کلیه محلات شهر و حتی برخی از روستاهای نزدیک را در برگرفت. در واقع قیام ملی 29 بهمن  در تبریز  پس از گذشت سالها  سکون و رخوت، حرکت بسیار مهمی بود که توسط ترکهای اذربایجان خلق شد.

    دستاورد مهم قیام ملی29 بهمن تبریز این بود که به افسانه شکست ناپذیر بودن رژیم مستبد آریا مهری  مهر بطلان زد.عملا  بدنبال این قیام ملی بود که  مردم  در سراسر ایران جرات و جسارت  مخالفت عملی با پهلوی را پیدا کردند .تا آن تاریخ رژیم  با تبختر شدید ادعا میکرد که ایران جزیره ثبات خاورمیانه و چکش تعادل منطقه  است .به همین دلیل دستگاه تبلیغاتی پهلوی با اقتدار تمام  و صرف میلیاردها دلارهزینه، سالروز پنجاه سال سلطنت پهلوی را جشن گرفت، مراسم  2500 ساله شاهنشاهی را  با طمطراق و غرور برگزار کرد وبا وقاحت چندش آوری از رساندن ملل متمدن و کهن ایران به دروازهای تمدن  آریامهری صحبت  نمود.این رژیم از بس دچار جنون خود بزرگ بینی شد که در سال 1354 در اقدامی کاملا اهانت آمیز و مجعول بدون نظر خواهی از ملت و یا ارایه یک  توضیح دقیق تاریخی ،مبدا تاریخ ایران را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. از طرف دیگر تئوریسینهای رژیم عنوان میکردند که گویا یکی از دلایل مهم یکپارچگی کشور و نیز دستیابی به پیشرفتهای خارق العاده ای! که شاه  مدعی آن بود مربوط به  اعتقاد ابدی اقوام وملل ایران  به نظام شاهنشاهی می باشد. به همین دلیل بر صدر بسیاری از تصاویر محمد رضا پهلوی  که در ادارات نصب  گردیده بود  عموما سه کلمه خدا، شاه ،میهن بعنوان اصلیترین شعار نظام پهلوی نوشته میشد.اما درواقع نظام شاهنشاهی یکی از ارکان شوونیسم و دسپوتیسم  حاکم بود که آذربایجانیها  با قیام ملی 29 بهمن اولین ضربه هولناک را بر پیکر فرتوت آن وارد کردند .

     صمدلی- به نظر می رسد وقوع قیامی به ابعاد قیام ملی 29 بهمن درتبریز آنهم پس از ده ها سال رکود و رخوت ، مبین نفرت عمیق ملت از ارزشهای نظام آریا مهری است.

    صرافی- بله همینطور است و من شخصا معتقد هستم که در واقع قیام ملی 29 بهمن تبریز تمثیلی از خواستهای ملل و اقوم مظلومی است که طی 56 سال سلطنت پهلوی نه تنها از نظر تاریخی ، اقتصادی ،دینی،فرهنگی و زبانی در معرض شدید ترین یغماهای روزگار معاصر قرار گرفتند بلکه از نظر فیزیکی نیز به سمت انهدام ملی و بعبارتی جنوساید حرکت داده شدند. کشتار دهشتناک  ارتش شاهنشاهی در سال 1325 در آذربایجان و کردستان هرگز از ذهن ملل این منطقه فراموش نخواهد شد.از سوی دیگر طی 56 سالی که از سلطنت پهلوی تا انروز گذشته بود صدها هزار نفر از هموطنان ترکمن،قشقایی،لر،بلوچ و عرب توسط دستگاههای سرکوب این رژیم  به شیوه وحشیانه ای قتل عام شده بودند ونظامهای اجتماعی و فرهنگی آنها به شدت آسیب دیده بود.در مقابل رژیم مدعی بود که قصد دارد چنین ملل و اقوام مظلومی که عموما خود صاحب مدنیتهای  پرشکوهی در گذشته  و حال بودند رابه دروازه های جدید تمدن و البته از نوع آریایی و مجعول ان برساند . برای رسیدن به این هدف تمام دستگاههای تبلیغاتی ، ارتباطاتی و آموزشی رژیم به کار افتاده بود و از یک طرف صحبت از خون پاک و نژاد نجیب آریایی می کردو از طرف دیگر به تستیر و تحقیر و تحریف هویت  اصیل دیگران می پرداخت. گویی در این جهان خون ناپاک و نژاد نانجیبی نیز وجود دارد!

    بنابراین اعتقاد بنده بر این است وقتی اهالی تبریز به اماکنی نظیر کاخ جوانان،حزب رستاخیز،بنیاد پهلوی ...حمله می کردند قطعا یکی از اهداف آنان نابود کردن مظاهر شوونیسم اریایی بود.مظاهری که حتی به هویت وتاریخ هموطنان  فارس ما نیز لطمان سنگینی زده است. بی تردید دفاع از حریم مرجعیت آگاه و روحانیت مترقی ،مبارزه با فساد روز افزون اخلاقی، پوسیدگی بخش اعظمی از نظام اداری کشور  و نیز اعمال خشم نسبت به سیاستهای به شدت تبعیض آمیز اقتصادی رژیم پهلوی در اذربایجان از مظاهر دیگر این قیام ملی بود.بعبارتی دیگر تبریز در 29 بهمن سال 1356 پس از تحمل 56 سال سلطنت جابرانه پهلوی همانند آتشفشانی از خشم در یک روز فوران کرد.بسیاری از خبرنگارانی که اخبار و تحلیل های خود را پس از قیام ملی 29 بهمن در ساسر جهان منتشر کردند قیام ملی 29 بهمن تبریز به منزله مرگ رژیم سلطنت در ایران بود.انها معتقد بودند که این قیام به مثابه  یک سکته حاد مغزی ، نظام پهلوی را دچار فلج  شدید کرده است.بعد از قیام ملی 29 بهمن حتی خبرنگارانی که در انتقال اخبار محتاط بودند خبر از سقوط قریب ا لوقوع رژیم اریا مهری دادند.

     صمدلی- ایاموقع قیام در تبریز حضور داشتید؟

    صرافی- متاسفانه خیر . آن موقع من  در تهران دانشجو بودم. فردای آنروز که به دانشگاه رفتم بسیاری از دانشجویان غیر آذربایجانی  را دیدم که همه با شوق و شعف خاصی به دانشجویان ترک و آذربایجانی  تبریک میگفتند. همه جا بحث از نقش تعیین‌کننده  ترکها و آذربایجانیها در انقلابات و جنبشهای اجتماعی ایران، وسعت قیام ملی تبریز و تبعات  عظیم آن بود.من از نزدیک شاهد این بودم که پس از قیام ملی 29 بهمن تبریز، روحیه قیام در سراسر ایران تا حد زایدالوصفی ارتقا یافت و کشور وارد فازانقلاب شد.

     صمدلی- وجهه بارز قیام تبریز در مقایسه با قیامهای شهری دیگر جهان  را در چه چیزهایی میدانید؟

    صرافی-  به نظر برخی از صاحب نظران  قیام تبریز پس از قیام مشهور به کمون پاریس دومین قیام شهری بدون سازماندهی وسیع در سطح جهان بوده است.  حتی از لحاظ سرعت شکل گیری توده ها وآغاز حرکت در یک مسیر واحد برای دستیابی به اهداف مشترک انقلابی،  میتوان گفت که قیام ملی 29 بهمن ماه تبریزاز قیام مردم پاریس هم سریعتر بود.  این قیام حدود ساعت 10 صبح شروع شد و ساعت 12.5 یعنی ظرف دو ونیم ساعت  کل شهر در دست مردم بود و بعبارتی دیگر اقتدار رژیم در همه جای شهر سقوط کرده بود!این وضعیت تا ساعت 6.30دقیقه بعد از ظهر طول کشید .هجوم تانکها و هلی کوپترها و گسیل هزاران مامورزبده به تبریز برخی از شخصیتهای شناخته شده تبریزی را از امکان براه افتادن حمام خون در شهر توسط عمال رژیم  پان آریانیست  دچار واهمه کرد.لذا معتمدین مکررا از ملت تقاضا کردند که از خیابانها به خانه ها برگردند.

    نکته مهم دیگر اینکه این قیام حاوی درس اخلاقی بسیار مهمی بود که خود حکایت از رشد فرهنگی ملت ما دارد. در کلیه قیامهای شهری که بدون رهبری و سازماندهی انجام میشود، عده‌ای فرصت‌طلب به غارت و اوباشیگری  میپردازند. در بیست و نهم بهمن  صدها بانک،اداره،سینما، هتل،اماکن فساد وحتی مغازه و اتومبیلهای  افراد ساواکی  و دولتی مورد حمله قرار گرفت، معهذا  به شهادت خبرگزاریهای خارجی و اروپائیان مقیم تبریز احدی دست به یک برگ اسکناس ویا یک شی قیمیتی نزد!

    حتی روزنامه نیمه دولتی اطلاعات در تاریخ 2 اسفند 1356 (شماره 15544) اعتراف کرد که در تبریز دهها بانک ویران و میلیونها اسکناس بدون اینکه یک برگ از آنها برداشته شود به آتش کشیده شد!

    همان روزنامه در هفتم اسفند  (شماره 15547) نوشت: فقط یک سماور از حزب رستاخیز به سرقت رفته که سارق آن هم بازداشت شده است!

     صمدلی-شعارهای اصلی مردم در قیام ملی  بیست و نه بهمن چه بود؟

    صرافی- نشانه‌گیری اصلی شعارها  نابودی استبداد و رژیم شاهنشاهی بود. شعارهای مختلفی در این قیام شنیده شده که تمام این شعارها به زبان ترکی  بوده و علیه بقای نظام سلطنت،استبداد،شوونیسم وبی دینی  حاکمان بوده است.همچنین در این شعارها از شان و حیثیت مراجع تقلید نیز دفاع شده است.اما یکی از رایج ترین شعارها این شعار بود:

    بیز بو شاهی ایسته‌میریک والسلام.

     صمدلی-آیا  شعارهایی چون نه شرقی و نه غربی و یا  تاسیس حکومت اسلامی  در قیام بیست و نه بهمن مطرح شد؟

    صرافی- خیر، در آنزمان این شعارها مطرح نبود.

     صمدلی- در سالهای اخیر شاهدیم که در تقاویم رسمی هیچ اشاره ای به قیام ملی 29 بهمن تبریز نشده است. به نظر شما این امر علت خاصی دارد؟

    صرافی- مسلما هیچ چیز بی دلیل نیست. البته در آذربایجان و آنهم فقط در استان آذربایجان شرقی تقریبا هرسال بمناسبت این روزبزرگ ملی مراسمی از سوی مردم و برخی ازنهادهای رسمی برگزار میشده است. که متاسفانه حق مطلب چنانکه باید و شاید ادا نشده و دامنه آنهم به تدریج محدودتر از سالهای قبل بوده است.

     صمدلی- آیا آذربایجانیها و بخصوص تبریزیها این روز عظیم و پر حماسه را فراموش کرده اند ویا احتمالا به تدریج فراموش خواهند کرد؟

    صرافی- ابدا چنین چیزی ممکن نیست. حماسه 29 بهمن تا ابد یکی از افتخارات بزرگ ترکهای اذربایجان و همچنین  ملل ایران و شرق خواهد بود.آنچه که می توان گفت این است که روشنفکران ، مورخین وتحلیلگران سیاسی ما می بایست به رغم وجود کم توجهی و یا بعضا بی توجهی به این روز پرشکوه در سطح رسمی خود عهده دار شناساندن فعال این حماسه کم نظیر ملی به نسلهای جدیدتر شوند.

     صمدلی- منظور من این است که به نظر شما چه دلیل یا دلایلی باعث شده است که رفته- رفته خاطره این روز عظیم الشان در سطح رسمی  به فراموشی سپرده شود و مثلا در رسانه های گروهی و به ویژه ملی به ندرت از ان صحبت شود ؟

    صرافی- شاید میخواهند آذربایجانیها و به خصوص تبریزیان فراموش کنند که این سرزمین مهد نهضتها،قیامها و حرکتهای شرق کهنسال بوده است. دلیل دیگر آنکه داستان بایکوت تاریخی این قیام هم روایتی جدا از حدیث مظلومیت آذربایجان نیست.

     صمدلی- متاسفانه حوادث تعیین کننده دیگری چون انقلاب مشروطیت، قیامهای شیخ محمدخیابانی ، ابوالقاسم‌لاهوتی و دموکراتهای آذربایجان  هم  در تقاویم  رسمی نیآمده است البته حتما می دانید که اخیرا چند سالی است که  14 مرداد ماه سالروز انقلاب مشروطیت را جشن میگیرند.

    صرافی- آنچه اخیرا در 14  مرداد  تحت عنوان جشن مشروطیت برگزار میشود سالروز امضای فرمان تاسیس عدالتخانه توسط مظفرالدین شاه مرحوم است و حال آنکه انقلاب  مشروطیت در دوره محمدعلیشاه و با پایمردی آذربایجانیهاعلیه استبداد سیاه وی بوقوع پیوسته است. حتما خاطرتان هست که در سالروز جشن مشروطیت (14 مرداد) گذشته چطور مراسم مردمی تجلیل از مقام شهید باقرخان سالار ملی که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی شهر تبریز بخصوص جناب آقای ÷روفسوردکتر هیئت برگزار گردیده بود با مداخله لباس شخصیها و نیروی انتظامی به تشنج کشیده شد و بالاجبار تعطیل گردید. پس در اینجا نیز میبینیم تمایلی به برجسته شدن نقش تاریخی آذربایجان وجود ندارد و گویا قرار است جشن صدمین سال مشروطیت نیز در آینده نزدیک برگزار شود که آنرا نیز  بین شیراز و اصفهان و تهران و دست اخر تبریز سهم بندی کرده اند. تاجاییکه من مطلع هستم آقای علی اصغر شعردوست نماینده محترم تبریز هم چند ماه پیش نامه‌ای به آقای خاتمی رئیس جمهور نوشت و درخواست کرد که با توجه به اینکه  در انقلاب مشروطیت، آذربایجان بی تردید رکن رکین حرکت بوده، لذا  سهم شایسته ای از جشنهای مزبور نیز به آذربایجان اختصاص یابد. اما گویا آقای خاتمی این تقاضای بحق ایشانرا قبول نکرده است!

     صمدلی- برگردیم به حوادث قیام ملی 29 بهمن تبریز.

     مقدمات این قیام به چه صورتی مهیا شد؟

    انتشارمقاله ضد دینی و اهانت آمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در 17 دیماه در صفحه هفت روزنامه اطلاعات با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق موجب بروز نفرت در میان طلاب علوم دینی  قم شد. در این مقاله به مقام  آیت الله العظمی خمینی یکی از مراجع تقلید که به حالت تبعید در نجف اشرف تشریف داشتند شدیدا اهانت شده بود. بدنبال  وقوع حادثه 19 دیماه درحوزة علمیه قم که بلاشک با شرکت طلبه های آذربایجانی صورت گرفته بود و منجر به کشته شدن چند تن از طلاب علوم دینیه و تعدادی ازمردم بیگناه شد، آیت‌الله  العظمی شریعتمداری، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم قم برگزار کردند. نوارهای سخنرانی ایشان به سرعت در همه جا پخش گردید، چندی بعد از طرف ایشان خواسته شد تا که مردم شب چهلم شهدای قم را در شهرها برگزار کنند. اما این تنها تبریز بود که با هیجان ویژه ای در صدد برگزاری مجلس ترحیم شهدای قم بود.در واقع حادثه قم تنها بعنوان سندی دیگر از جنایات سلطنت آریا مهری در کشور از نظرعموم مردم و در قالب یک اشتباه قابل پیشگیری ازدید رژیم وقت تلقی شد و از طرف دستگاه امنیتی کشور کوشش گردید تا تبعات ان طی نزدیک به یک هفته بطورکل مرتفع شود.اما بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق استانهای کشوردر آذربایجان وبخصوص درتبریز این موضوع  فراموش نگردید بلکه نفرت مردم را از جنایتهای نظام پان اریانیستی پهلوی  طی دهه های سیاه حاکمیتش صیقل داد.

    قرار شد که مردم  29 بهمن ماه به مسجد قیزیللی  واقع در کنار بازار بروند، صبح آن‌روز پلیس منطقه را به محاصره درآورد و درب مسجد را بست. اهالی که از ساعت 9 صبح از جاهای مختلف حرکت کرده و به مسجد آمده بودند متفرق نشدند و مصرا میخواستند که درب خانه خدا باز شود.  در این موقع رییس کلانتری بازار سروان حق شناس ، با تیراندازی بسوی یک جوان 17 ساله (تصور میکنم بنام محمد تجلا) که به اعتراض برخاسته بود،وی  را در خونش غلتاند.مردم پیکر خونین محمد نوجوان را بر دوش خود گرفتند و در حالیکه فریاد می کشیدند تبریز باتیبدیر قانا به سمت خیابانهای اصلی شهر به حرکت در امدند.سپس نیروهای  پلیس به مردم حمله کردند.دقیقه به دقیقه تعداد شهدا ، مجروحین ،محبوسین وحتی  مفقودین بیشتر می شد. صدای شلیگ گلوله ها در کوتاه مدتی از همه جای شهر شنیده شد.ستونهای دود به اسمان برخواست.به دلیل شلیک صدها گاز اشک اور فضای غیر قابل تنفسی بر شهر حاکم شد.شاهدان عینی می گویند که شهرتقریبا نیم میلیونی تبریز آنچنان بهم ریخت که گویا قیامت برپا شده است.تقریبا تمام نهادها و اموال دولتی مورد حمله قرار گرفت.بدین ترتیب قیام ملی 29 بهمن ماه در تبریز آغاز شد. بطوریکه میبینید قیام کاملا خودجوش بود و کسی طرح و برنامه‌ای برای آن نچیده بود. رهبری خاصی هم نداشت. اما پرنسیپهای آذربایجانی  خاصی بر آن حاکم بود که دشمنان را نیز  به تحسین واداشت.

     صمدلی- نیروهایی اصلی  شرکت‌کننده در قیام چه کسانی بودند؟

    صرافی- بلحاظ موقعیت اجتماعی بازاریها شروع کننده بودند ودانشجویان،کارگران و تهی‌دستان شهری ادامه دهندة آن، واز نظر سنی جوانان و حتی نوجوانان نیز داخل قیام شدند. از نظر جنسی نیز زن و مرد دوشادوش هم در این قیام عظیم حضور داشتند.

     صمدلی- از نظر سیاسی چطور؟ چه گروههایی در آن دخالت داشتند؟

    صرافی- به نظر من این قیام کاملا خودجوش بود و نمیتوان آنرا از روی طرح و برنامه دقیق به یک یا چند گروه سیاسی منسوب کرد، هرچند که در قیام بسیاری از منتسبین به هواداری از گروههای مذهبی و یا چپ (که اغلب آذربایجانچی ها را نیز در بر میگرفت) شرکت فعال داشتند.این در حالی بود که تعداد بسیار بیشتری از اقشار مردم که تا آنروز سیاسی نبودند نیز در میان قیامیون حضور داشتند.

     صمدلی- برخورد رژیم با حقایق شوکه کننده قیام 29 بهمن تبریز به چه صورت  بود؟

    صرافی- مثل همیشه انگ زدند که  عوامل خارجی و با قصد تجزیه‌ آذربایجان این کارها را کرده اند! گفتند اینها تبریزی نبودند،تبریزیها همه شاه دوستند! ویا آنهایی که شورش کردند از آنسوی ارس آمده بودند!چراکه این یک ضرورت حیاتی بود که  از نظر دستگاه تبلیغاتی رژیم  تبریز به عنوان مرکز جنبشهای سیاسی ایران شاه دوست معرفی شود!!!

    تبریزیها هم در جواب با تکیه بر سنن ادبیات شیرین  شفاهی خود این ابیات طنز آمیز را ورد زبانها کردند:

    جام سیندیران اوروجعلی

    اوت یاندیران بوروجعلی

    هاردان اولدو خاریجه‌لی؟!

    تبریزین اؤزویدو، اؤزو

    بهمنین ایرمی دوققوزو.

    در آنروز دهها نفر شهید و صدها زخمی داشتیم، بنظرم در آمار رسمی چیزی بین 10تا 15 نفر کشته اعلام  کردند. فردای آنروز دستگیریهای وسیعی در تبریز روی داد و دولت با خشونت تمام کنترل امور را درید قاهرانه خویش گرفت.

     صمدلی- آیا کشورهای همسایه نیز در مقابل این حادثه عکس العملی  داشتند؟

    صرافی- اتفاقا یکی از نکات مهم  عکس‌العمل اتحاد جماهیر شوروی بودکه متاسفانه هنوز چنانچه باید و شاید بدان پرداخته نشده است.  انعکاس خبر قیام  ملی 29 بهمن تبریز ونقش یک مرجع بزرگ آذربایجانی در این قیام  شوک شدیدی  در افکار عمومی مردم آذربایجان شمالی که از سیاستهای به شدت جابرانه و همچنین ضد دینی و ضد ملی روسها به ستوه امده بودند ایجاد کرد. به گونه‌ای که نیروهای کا.گ.ب. را از لحاظ مسائل امنیتی در قفقاز نگران ساخت. جنبش قدرتمندی که چندی بعد در جریان تصویب قانون اساسی در سال 1358 نیز در سراسر آذربایجان و اینبار با سازماندهی و رهبری مشخص براه افتاد، نیز همین تاثیرات  عظیم را در شمال داشت. دولت شوروی چنان نگران مسائل امنیتی در مرزهای جنوبیش بود که به رهبران حزب توده در ایران رهنمود داد تا در مقابل حرکت آذربایجانیها بایستند! اهمیت مرزهای مسلمان نشین  جنوب شوروی بحدی بود که اندکی پس از پیروزی انقلاب  ایران، افغانستان بطور کامل توسط روسها اشغال شد تا مانع از شکل گیری محیطی مناسب برای سرایت انقلاب اسلامی در کشوری  شوند که از صدها کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای مسلمان نشین و خودمختار تاجیکستان،قرقیزستان،ازبکستان و ترکمنستان درسرزمین ترکستان برخوردار بود.اما اوضاع در مرزهای قفقازی شوروی با ایران بمراتب بدتر بود.اولا اینکه هیچ کشور حائلی بین ایران و شوروی نبود و دوم اینکه روسها بخوبی می دانستند که حوادث تبریز از نظر اهمیت برای ترکهای مسلمان آذربایجان شمالی در مقاطعی حتی  از حوادث خود باکو نیز بیشتر بوده است! بنابراین دستورالعمل حزب توده و فدائیان خلق که با عنایت به منافع اقتصادی، سیاسی-امنیتی شوروی بعنوان برادر بزرگ کمونیستها و سوسیالیستهای  سراسر جهان شناخته می شد با ظاهر مبارزه با لیبرالیسم صادر شد(که عملا میدان را برای اسبداد دینی آماده میکرد). این دستور العمل بسیاری از نیروهای صادق و فعال چپ در آذربایجان را که مصرا خواهان مقابله با شکل گیری هرنوعی از  استبداد بودند، دچار حیرت نمود، بسیاری از نیروهای آذربایجان گرا و یا در واقع آذربایجانچی که گرایشی به احزاب و گروههای چپ داشتنددرهمین مرحله شروع به صف‌بندی در مقابل رهبریت مرکزی خویش کردند. اما متاسفانه توده ایها با در دست گرفتن ابتکارعمل موفقتر عمل کردند و همراه با برخی نیروهای دیگر در پیشبرد راهبرد آذربایجان زدایی از انقلاب  تلاش کردند که البه خود آنها نیز بعدا قربانی  شدند.

      صمدلی- شما در بعضی ازحرفهایتان اشاره به سنن مبارزاتی آذربایجانیها و اعتبار تاریخی آنان نموده‌اید. ممکن است در این باره توضیح بیشتری بدهید.

    صرافی- بسیاری از ما خود مستقیما تجاربی در فضای سیاسی آذربایجان کسب کرده‌ایم و یا پدران ما تجاربی دارند که سینه به سینه به فرزندان رسیده است . اینها درسهایی است که از تاریخ پرافتخارمان آموخته‌ایم، ما ذخیره‌ ذیقیمتی از تجارب انقلابی داریم که میتواند و باید در حرکات و جنبشهای اجتماعی چراغ راه ما باشد. این سنن مبارزاتی بخشی از میراث معنوی پدران ماست که نباید به ارزانی از کف داده شود و یا دچار نسیان  گردد.

    نکته مهم اینکه آذربایجان بطور سنتی مهد انقلابات و جنبشهای اجتماعی بسیاری بوده که اثرات عمیقی در سمت و سو بخشیدن به روند تکامل جامعه ایران داشته است. در حافظه تاریخی ایرانیان چنین حک شده که آذربایجانیها همواره منشا انرژی بی بدیلی برای حرکت موتورانقلابات بوده‌اند، لذا همه گوش بزنگند ببینند در آذربایجان و بخصوص تبریز چه اتفاقاتی خواهد افتاد. طبعا این نگرش موجود اعتبار تاریخی  بسیار بزرگی برای ما محسوب می شود.

    آقای پروفسور صبری تعریف میکرد که در آستانه انقلاب  بسیاری از دوستان مبارزش از شهرهای مختلف به او مراجعه میکردند و میپرسیدند  پس آذربایجان کی قرار است شروع کند؟

    این رویکرد نشاندهنده وجهه معنوی و اعتبار خیره کننده ملت آذربایجان است که در شرایط حاد و انقلابی افکار عمومی همه ملل و اقوام  ایران  کاملا متوجه این خطه حیرت انگیز میشود.

    به نظر من ما نباید این اعتبار خودمانرا دست کم بگیریم و مثلا در تبریز منتظر شده  چشم به بازیهای سیاسی صاحبان قدرت در تهران بدوزیم. آذربایجان می بایست همانند همیشه تاریخ  با صدای پرطنین و رسای خویش سخن بگوید.

     صمدلی- آقای  مهندس صرافی استفاده شما از جمله آذربایجان می بایست سخن بگوید  برای من یاد آور بیانیه معروف آذربایجان دانیشیر و یا آذربایجان  سخن می گوید است که در اوایل تیرماه منتشر شد و تاکنون به امضای بیش از 600 تن از فرهیختگان عرصه های مختلف در آذربایجان رسیده است.آیا  در حال حاضر منظورتان از صدای آذربایجان و سخن اذربایجان اقدامی شبیه  بیانیه و یا به اصطلاح برخی از تریبونها - مانیفست - آذربایجان سخن می گوید است؟!

    صرافی-  من این بیانیه را امضا کرده ام و آنرا یک گام بسیار مهم در راستای تحقق حقوق مدنی ملت آذربایجان و نیز  دیگر ملل ایران می دانم.واقعیت ان است کهاز طریق انتشار  بیانیه آذربایجان سخن می گوید نویسندگان و همچنین امضا کنندگان آن کوشیده اند تا با ارایه یک مجموعه مطالبات محدود ولی کاملا حیاتی و نیاز دفاع نامحدود و محکم از ان در پیشبرد حرکت ملی آذربایجان و نیز تامین منافع قانونی تمام اقوام وملل ایران نقشی تاثیر گذار از خود بر جای بگذارند.درواقع آذربایجانیها کوشیدند تا با کلاسه کردن خواسته های خود و همچینین دیگر شهروندان ایران ،نظام سیاسی کشور را با درخواستهای بخش بزرگی از شهروندان کشور آگاه کنند.اما متاسفانه به نظر می رسد به دلیل سنگینی حضور طیف پان آریانیستها، ذهنیتهای غیرقابل توجیه حاکمان نسبت به موضوع تنوع اقوام و ملل ایران و نیز جو سازیهای عناصر شناخته شده تاکنون پاسخی از جانب دایره قدرت به این بیانیه داده نشده است.اما در تاثیر گذاری این بیانیه همین بس که بعد از آذربایجانیها، اعراب ، ترکمنها و بلوچها نیز در بیانیه هایی که منتشر کردند بصورت روشنی ارمان آذربایجانیها و خود را مشترک دانستند و خواهان تحقق این خواسته ها شدند.لذا مشخص است که آذربایجان همچنان می تواند به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیر و تغییر در سراسر ایران و برای تمام ملل این کشور از نقشی اصلی برخوردار شود و به اصطلاح سخن بگوید.

     صمدلی- به نظر شما چرا در حال حاضر آذربایجانیها از این اعتبار تاریخی خود کمتر بهره‌گیری میکنند؟

    صرافی - اینکه عموم ایرانیها از ما این انتظارات را دارند یک طرف قضیه است، حال آنکه حافظه تاریخی آذربایجانیها مجموعة کاملتری از تجارب تلخی را در خود ثبت و ضبط کرده است .درواقع  هرچند ما در روزهای سخت همواره بدفاع از آزادی  و عدالت برخاسته و سینه سپر کرده و بیشترین هزینه های جانی و مالی را پرداخته‌ایم، اما در واپسین لحظات گروهی  فرصت طلب  و سودجو  صاحب همه دستاوردهای  انقلابات آذربایجان گردیده‌اند بی آنکه سهمی برای  عاملین و مجاهدین اصلی این دستاوردها  شوند. این هم حقیقت بسیار تلخی است  که در حافظه تاریخی ملت آذربایجان ثبت شده است. لذا  از نظر من یکی از علل  اصلی تاخیر درایجاد جنبشهای نوین ایرانگیر توسط  آذربایجانیها به همین  امور برمیگردد.

     صمدلی-البته عکس قضیه نیز در جهت ایجاد تفاهم بین نیروهای سیاسی موثر در ایران صادق است .یعنی اینکه آذربایجانچیها دایره خواستهای خود را بزرگتر سازند تا علاوه بر خواستهای بحق و خاص خود، خواستهای عمومیتر جامعه ایرانی را نیز که خود بخش مهمی از آنرا نیز تشکیل میدهند، با یک دید منبسط نگاه کنند.

    صرافی- البته.  تا جاییکه من میدانم بسیاری از نیروهای سیاسی و فعال ما، خود اساسا معتقد به این اصل هستند و بطور طبیعی خواستهای عمومشمول خود را نیز مصرا مطرح کرده‌اند. اما سکوت بسیاری از مجامع به اصطلاح اصلاح‌طلبی و اظهارات آشکار و نهان برخی از نمایندگان آنان در جهت نقض حقوق حقه ملت آذربایجان و دیگر ملل ایران ، ما را مطمئن میسازد که هنوز تا حصول تفاهم متقابل راه درازی در پیش داریم.

     صمدلی- آقای مهندس صرافی از توضیحات شما  متشکرم.

    صرافی- من نیز ضمن تشکر از شما امیدوارم حرکت  ملی آذربایجان در مقطع کنونی  بتواند وارث واقعی سنن و تجارب مبارزات خیره کننده  تاریخ  پرافتخارملتمان باشد.

     




مصاحبه با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز مطلب ت

یکشنبه 99/2/14
10:39 عصر
ایمان
&

مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز


 

 

  • مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز

    مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص

    قیام ملی 29 بهمن در تبریز

     

    صمدلی-  جناب آقای مهندس علیر ضا صرافی ،حضرتعالی بعنوان یکی از محققین شناخته شده آذربایجانی از جایگاه علمی  شایسته ای در میان اهل تحقیق برخوردار هستید. با توجه به اینکه در آستانه سالروز قیام منحصر بفرد  29  بهمن ماه تبریز در سال 1356 هستیم، مایلم از نظرات  شما در مورد اهمیت تاریخی این روز بزرگ  وان حماسه عظیم  مطلع شوم:

    صرافی- بیست و نهم بهمن ماه  1356  شمسی  به حق یکی دیگر از نقاط عطف تاریخ ایران است که به دست آذربایجان رقم زده شد. اهمیت 29 بهمن  در این است که:

    - اولا در این روز یک قیام عظیم شهری بصورت  تمام عیار در تبریز رخ داد .این قیام  قدرتمند مردمی بصورت سیلی خروشان از بازار شروع و در مدت کوتاهی  کلیه محلات شهر و حتی برخی از روستاهای نزدیک را در برگرفت. در واقع قیام ملی 29 بهمن  در تبریز  پس از گذشت سالها  سکون و رخوت، حرکت بسیار مهمی بود که توسط ترکهای اذربایجان خلق شد.

    دستاورد مهم قیام ملی29 بهمن تبریز این بود که به افسانه شکست ناپذیر بودن رژیم مستبد آریا مهری  مهر بطلان زد.عملا  بدنبال این قیام ملی بود که  مردم  در سراسر ایران جرات و جسارت  مخالفت عملی با پهلوی را پیدا کردند .تا آن تاریخ رژیم  با تبختر شدید ادعا میکرد که ایران جزیره ثبات خاورمیانه و چکش تعادل منطقه  است .به همین دلیل دستگاه تبلیغاتی پهلوی با اقتدار تمام  و صرف میلیاردها دلارهزینه، سالروز پنجاه سال سلطنت پهلوی را جشن گرفت، مراسم  2500 ساله شاهنشاهی را  با طمطراق و غرور برگزار کرد وبا وقاحت چندش آوری از رساندن ملل متمدن و کهن ایران به دروازهای تمدن  آریامهری صحبت  نمود.این رژیم از بس دچار جنون خود بزرگ بینی شد که در سال 1354 در اقدامی کاملا اهانت آمیز و مجعول بدون نظر خواهی از ملت و یا ارایه یک  توضیح دقیق تاریخی ،مبدا تاریخ ایران را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. از طرف دیگر تئوریسینهای رژیم عنوان میکردند که گویا یکی از دلایل مهم یکپارچگی کشور و نیز دستیابی به پیشرفتهای خارق العاده ای! که شاه  مدعی آن بود مربوط به  اعتقاد ابدی اقوام وملل ایران  به نظام شاهنشاهی می باشد. به همین دلیل بر صدر بسیاری از تصاویر محمد رضا پهلوی  که در ادارات نصب  گردیده بود  عموما سه کلمه خدا، شاه ،میهن بعنوان اصلیترین شعار نظام پهلوی نوشته میشد.اما درواقع نظام شاهنشاهی یکی از ارکان شوونیسم و دسپوتیسم  حاکم بود که آذربایجانیها  با قیام ملی 29 بهمن اولین ضربه هولناک را بر پیکر فرتوت آن وارد کردند .

     صمدلی- به نظر می رسد وقوع قیامی به ابعاد قیام ملی 29 بهمن درتبریز آنهم پس از ده ها سال رکود و رخوت ، مبین نفرت عمیق ملت از ارزشهای نظام آریا مهری است.

    صرافی- بله همینطور است و من شخصا معتقد هستم که در واقع قیام ملی 29 بهمن تبریز تمثیلی از خواستهای ملل و اقوم مظلومی است که طی 56 سال سلطنت پهلوی نه تنها از نظر تاریخی ، اقتصادی ،دینی،فرهنگی و زبانی در معرض شدید ترین یغماهای روزگار معاصر قرار گرفتند بلکه از نظر فیزیکی نیز به سمت انهدام ملی و بعبارتی جنوساید حرکت داده شدند. کشتار دهشتناک  ارتش شاهنشاهی در سال 1325 در آذربایجان و کردستان هرگز از ذهن ملل این منطقه فراموش نخواهد شد.از سوی دیگر طی 56 سالی که از سلطنت پهلوی تا انروز گذشته بود صدها هزار نفر از هموطنان ترکمن،قشقایی،لر،بلوچ و عرب توسط دستگاههای سرکوب این رژیم  به شیوه وحشیانه ای قتل عام شده بودند ونظامهای اجتماعی و فرهنگی آنها به شدت آسیب دیده بود.در مقابل رژیم مدعی بود که قصد دارد چنین ملل و اقوام مظلومی که عموما خود صاحب مدنیتهای  پرشکوهی در گذشته  و حال بودند رابه دروازه های جدید تمدن و البته از نوع آریایی و مجعول ان برساند . برای رسیدن به این هدف تمام دستگاههای تبلیغاتی ، ارتباطاتی و آموزشی رژیم به کار افتاده بود و از یک طرف صحبت از خون پاک و نژاد نجیب آریایی می کردو از طرف دیگر به تستیر و تحقیر و تحریف هویت  اصیل دیگران می پرداخت. گویی در این جهان خون ناپاک و نژاد نانجیبی نیز وجود دارد!

    بنابراین اعتقاد بنده بر این است وقتی اهالی تبریز به اماکنی نظیر کاخ جوانان،حزب رستاخیز،بنیاد پهلوی ...حمله می کردند قطعا یکی از اهداف آنان نابود کردن مظاهر شوونیسم اریایی بود.مظاهری که حتی به هویت وتاریخ هموطنان  فارس ما نیز لطمان سنگینی زده است. بی تردید دفاع از حریم مرجعیت آگاه و روحانیت مترقی ،مبارزه با فساد روز افزون اخلاقی، پوسیدگی بخش اعظمی از نظام اداری کشور  و نیز اعمال خشم نسبت به سیاستهای به شدت تبعیض آمیز اقتصادی رژیم پهلوی در اذربایجان از مظاهر دیگر این قیام ملی بود.بعبارتی دیگر تبریز در 29 بهمن سال 1356 پس از تحمل 56 سال سلطنت جابرانه پهلوی همانند آتشفشانی از خشم در یک روز فوران کرد.بسیاری از خبرنگارانی که اخبار و تحلیل های خود را پس از قیام ملی 29 بهمن در ساسر جهان منتشر کردند قیام ملی 29 بهمن تبریز به منزله مرگ رژیم سلطنت در ایران بود.انها معتقد بودند که این قیام به مثابه  یک سکته حاد مغزی ، نظام پهلوی را دچار فلج  شدید کرده است.بعد از قیام ملی 29 بهمن حتی خبرنگارانی که در انتقال اخبار محتاط بودند خبر از سقوط قریب ا لوقوع رژیم اریا مهری دادند.

     صمدلی- ایاموقع قیام در تبریز حضور داشتید؟

    صرافی- متاسفانه خیر . آن موقع من  در تهران دانشجو بودم. فردای آنروز که به دانشگاه رفتم بسیاری از دانشجویان غیر آذربایجانی  را دیدم که همه با شوق و شعف خاصی به دانشجویان ترک و آذربایجانی  تبریک میگفتند. همه جا بحث از نقش تعیین‌کننده  ترکها و آذربایجانیها در انقلابات و جنبشهای اجتماعی ایران، وسعت قیام ملی تبریز و تبعات  عظیم آن بود.من از نزدیک شاهد این بودم که پس از قیام ملی 29 بهمن تبریز، روحیه قیام در سراسر ایران تا حد زایدالوصفی ارتقا یافت و کشور وارد فازانقلاب شد.

     صمدلی- وجهه بارز قیام تبریز در مقایسه با قیامهای شهری دیگر جهان  را در چه چیزهایی میدانید؟

    صرافی-  به نظر برخی از صاحب نظران  قیام تبریز پس از قیام مشهور به کمون پاریس دومین قیام شهری بدون سازماندهی وسیع در سطح جهان بوده است.  حتی از لحاظ سرعت شکل گیری توده ها وآغاز حرکت در یک مسیر واحد برای دستیابی به اهداف مشترک انقلابی،  میتوان گفت که قیام ملی 29 بهمن ماه تبریزاز قیام مردم پاریس هم سریعتر بود.  این قیام حدود ساعت 10 صبح شروع شد و ساعت 12.5 یعنی ظرف دو ونیم ساعت  کل شهر در دست مردم بود و بعبارتی دیگر اقتدار رژیم در همه جای شهر سقوط کرده بود!این وضعیت تا ساعت 6.30دقیقه بعد از ظهر طول کشید .هجوم تانکها و هلی کوپترها و گسیل هزاران مامورزبده به تبریز برخی از شخصیتهای شناخته شده تبریزی را از امکان براه افتادن حمام خون در شهر توسط عمال رژیم  پان آریانیست  دچار واهمه کرد.لذا معتمدین مکررا از ملت تقاضا کردند که از خیابانها به خانه ها برگردند.

    نکته مهم دیگر اینکه این قیام حاوی درس اخلاقی بسیار مهمی بود که خود حکایت از رشد فرهنگی ملت ما دارد. در کلیه قیامهای شهری که بدون رهبری و سازماندهی انجام میشود، عده‌ای فرصت‌طلب به غارت و اوباشیگری  میپردازند. در بیست و نهم بهمن  صدها بانک،اداره،سینما، هتل،اماکن فساد وحتی مغازه و اتومبیلهای  افراد ساواکی  و دولتی مورد حمله قرار گرفت، معهذا  به شهادت خبرگزاریهای خارجی و اروپائیان مقیم تبریز احدی دست به یک برگ اسکناس ویا یک شی قیمیتی نزد!

    حتی روزنامه نیمه دولتی اطلاعات در تاریخ 2 اسفند 1356 (شماره 15544) اعتراف کرد که در تبریز دهها بانک ویران و میلیونها اسکناس بدون اینکه یک برگ از آنها برداشته شود به آتش کشیده شد!

    همان روزنامه در هفتم اسفند  (شماره 15547) نوشت: فقط یک سماور از حزب رستاخیز به سرقت رفته که سارق آن هم بازداشت شده است!

     صمدلی-شعارهای اصلی مردم در قیام ملی  بیست و نه بهمن چه بود؟

    صرافی- نشانه‌گیری اصلی شعارها  نابودی استبداد و رژیم شاهنشاهی بود. شعارهای مختلفی در این قیام شنیده شده که تمام این شعارها به زبان ترکی  بوده و علیه بقای نظام سلطنت،استبداد،شوونیسم وبی دینی  حاکمان بوده است.همچنین در این شعارها از شان و حیثیت مراجع تقلید نیز دفاع شده است.اما یکی از رایج ترین شعارها این شعار بود:

    بیز بو شاهی ایسته‌میریک والسلام.

     صمدلی-آیا  شعارهایی چون نه شرقی و نه غربی و یا  تاسیس حکومت اسلامی  در قیام بیست و نه بهمن مطرح شد؟

    صرافی- خیر، در آنزمان این شعارها مطرح نبود.

     صمدلی- در سالهای اخیر شاهدیم که در تقاویم رسمی هیچ اشاره ای به قیام ملی 29 بهمن تبریز نشده است. به نظر شما این امر علت خاصی دارد؟

    صرافی- مسلما هیچ چیز بی دلیل نیست. البته در آذربایجان و آنهم فقط در استان آذربایجان شرقی تقریبا هرسال بمناسبت این روزبزرگ ملی مراسمی از سوی مردم و برخی ازنهادهای رسمی برگزار میشده است. که متاسفانه حق مطلب چنانکه باید و شاید ادا نشده و دامنه آنهم به تدریج محدودتر از سالهای قبل بوده است.

     صمدلی- آیا آذربایجانیها و بخصوص تبریزیها این روز عظیم و پر حماسه را فراموش کرده اند ویا احتمالا به تدریج فراموش خواهند کرد؟

    صرافی- ابدا چنین چیزی ممکن نیست. حماسه 29 بهمن تا ابد یکی از افتخارات بزرگ ترکهای اذربایجان و همچنین  ملل ایران و شرق خواهد بود.آنچه که می توان گفت این است که روشنفکران ، مورخین وتحلیلگران سیاسی ما می بایست به رغم وجود کم توجهی و یا بعضا بی توجهی به این روز پرشکوه در سطح رسمی خود عهده دار شناساندن فعال این حماسه کم نظیر ملی به نسلهای جدیدتر شوند.

     صمدلی- منظور من این است که به نظر شما چه دلیل یا دلایلی باعث شده است که رفته- رفته خاطره این روز عظیم الشان در سطح رسمی  به فراموشی سپرده شود و مثلا در رسانه های گروهی و به ویژه ملی به ندرت از ان صحبت شود ؟

    صرافی- شاید میخواهند آذربایجانیها و به خصوص تبریزیان فراموش کنند که این سرزمین مهد نهضتها،قیامها و حرکتهای شرق کهنسال بوده است. دلیل دیگر آنکه داستان بایکوت تاریخی این قیام هم روایتی جدا از حدیث مظلومیت آذربایجان نیست.

     صمدلی- متاسفانه حوادث تعیین کننده دیگری چون انقلاب مشروطیت، قیامهای شیخ محمدخیابانی ، ابوالقاسم‌لاهوتی و دموکراتهای آذربایجان  هم  در تقاویم  رسمی نیآمده است البته حتما می دانید که اخیرا چند سالی است که  14 مرداد ماه سالروز انقلاب مشروطیت را جشن میگیرند.

    صرافی- آنچه اخیرا در 14  مرداد  تحت عنوان جشن مشروطیت برگزار میشود سالروز امضای فرمان تاسیس عدالتخانه توسط مظفرالدین شاه مرحوم است و حال آنکه انقلاب  مشروطیت در دوره محمدعلیشاه و با پایمردی آذربایجانیهاعلیه استبداد سیاه وی بوقوع پیوسته است. حتما خاطرتان هست که در سالروز جشن مشروطیت (14 مرداد) گذشته چطور مراسم مردمی تجلیل از مقام شهید باقرخان سالار ملی که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی شهر تبریز بخصوص جناب آقای ÷روفسوردکتر هیئت برگزار گردیده بود با مداخله لباس شخصیها و نیروی انتظامی به تشنج کشیده شد و بالاجبار تعطیل گردید. پس در اینجا نیز میبینیم تمایلی به برجسته شدن نقش تاریخی آذربایجان وجود ندارد و گویا قرار است جشن صدمین سال مشروطیت نیز در آینده نزدیک برگزار شود که آنرا نیز  بین شیراز و اصفهان و تهران و دست اخر تبریز سهم بندی کرده اند. تاجاییکه من مطلع هستم آقای علی اصغر شعردوست نماینده محترم تبریز هم چند ماه پیش نامه‌ای به آقای خاتمی رئیس جمهور نوشت و درخواست کرد که با توجه به اینکه  در انقلاب مشروطیت، آذربایجان بی تردید رکن رکین حرکت بوده، لذا  سهم شایسته ای از جشنهای مزبور نیز به آذربایجان اختصاص یابد. اما گویا آقای خاتمی این تقاضای بحق ایشانرا قبول نکرده است!

     صمدلی- برگردیم به حوادث قیام ملی 29 بهمن تبریز.

     مقدمات این قیام به چه صورتی مهیا شد؟

    انتشارمقاله ضد دینی و اهانت آمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در 17 دیماه در صفحه هفت روزنامه اطلاعات با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق موجب بروز نفرت در میان طلاب علوم دینی  قم شد. در این مقاله به مقام  آیت الله العظمی خمینی یکی از مراجع تقلید که به حالت تبعید در نجف اشرف تشریف داشتند شدیدا اهانت شده بود. بدنبال  وقوع حادثه 19 دیماه درحوزة علمیه قم که بلاشک با شرکت طلبه های آذربایجانی صورت گرفته بود و منجر به کشته شدن چند تن از طلاب علوم دینیه و تعدادی ازمردم بیگناه شد، آیت‌الله  العظمی شریعتمداری، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم قم برگزار کردند. نوارهای سخنرانی ایشان به سرعت در همه جا پخش گردید، چندی بعد از طرف ایشان خواسته شد تا که مردم شب چهلم شهدای قم را در شهرها برگزار کنند. اما این تنها تبریز بود که با هیجان ویژه ای در صدد برگزاری مجلس ترحیم شهدای قم بود.در واقع حادثه قم تنها بعنوان سندی دیگر از جنایات سلطنت آریا مهری در کشور از نظرعموم مردم و در قالب یک اشتباه قابل پیشگیری ازدید رژیم وقت تلقی شد و از طرف دستگاه امنیتی کشور کوشش گردید تا تبعات ان طی نزدیک به یک هفته بطورکل مرتفع شود.اما بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق استانهای کشوردر آذربایجان وبخصوص درتبریز این موضوع  فراموش نگردید بلکه نفرت مردم را از جنایتهای نظام پان اریانیستی پهلوی  طی دهه های سیاه حاکمیتش صیقل داد.

    قرار شد که مردم  29 بهمن ماه به مسجد قیزیللی  واقع در کنار بازار بروند، صبح آن‌روز پلیس منطقه را به محاصره درآورد و درب مسجد را بست. اهالی که از ساعت 9 صبح از جاهای مختلف حرکت کرده و به مسجد آمده بودند متفرق نشدند و مصرا میخواستند که درب خانه خدا باز شود.  در این موقع رییس کلانتری بازار سروان حق شناس ، با تیراندازی بسوی یک جوان 17 ساله (تصور میکنم بنام محمد تجلا) که به اعتراض برخاسته بود،وی  را در خونش غلتاند.مردم پیکر خونین محمد نوجوان را بر دوش خود گرفتند و در حالیکه فریاد می کشیدند تبریز باتیبدیر قانا به سمت خیابانهای اصلی شهر به حرکت در امدند.سپس نیروهای  پلیس به مردم حمله کردند.دقیقه به دقیقه تعداد شهدا ، مجروحین ،محبوسین وحتی  مفقودین بیشتر می شد. صدای شلیگ گلوله ها در کوتاه مدتی از همه جای شهر شنیده شد.ستونهای دود به اسمان برخواست.به دلیل شلیک صدها گاز اشک اور فضای غیر قابل تنفسی بر شهر حاکم شد.شاهدان عینی می گویند که شهرتقریبا نیم میلیونی تبریز آنچنان بهم ریخت که گویا قیامت برپا شده است.تقریبا تمام نهادها و اموال دولتی مورد حمله قرار گرفت.بدین ترتیب قیام ملی 29 بهمن ماه در تبریز آغاز شد. بطوریکه میبینید قیام کاملا خودجوش بود و کسی طرح و برنامه‌ای برای آن نچیده بود. رهبری خاصی هم نداشت. اما پرنسیپهای آذربایجانی  خاصی بر آن حاکم بود که دشمنان را نیز  به تحسین واداشت.

     صمدلی- نیروهایی اصلی  شرکت‌کننده در قیام چه کسانی بودند؟

    صرافی- بلحاظ موقعیت اجتماعی بازاریها شروع کننده بودند ودانشجویان،کارگران و تهی‌دستان شهری ادامه دهندة آن، واز نظر سنی جوانان و حتی نوجوانان نیز داخل قیام شدند. از نظر جنسی نیز زن و مرد دوشادوش هم در این قیام عظیم حضور داشتند.

     صمدلی- از نظر سیاسی چطور؟ چه گروههایی در آن دخالت داشتند؟

    صرافی- به نظر من این قیام کاملا خودجوش بود و نمیتوان آنرا از روی طرح و برنامه دقیق به یک یا چند گروه سیاسی منسوب کرد، هرچند که در قیام بسیاری از منتسبین به هواداری از گروههای مذهبی و یا چپ (که اغلب آذربایجانچی ها را نیز در بر میگرفت) شرکت فعال داشتند.این در حالی بود که تعداد بسیار بیشتری از اقشار مردم که تا آنروز سیاسی نبودند نیز در میان قیامیون حضور داشتند.

     صمدلی- برخورد رژیم با حقایق شوکه کننده قیام 29 بهمن تبریز به چه صورت  بود؟

    صرافی- مثل همیشه انگ زدند که  عوامل خارجی و با قصد تجزیه‌ آذربایجان این کارها را کرده اند! گفتند اینها تبریزی نبودند،تبریزیها همه شاه دوستند! ویا آنهایی که شورش کردند از آنسوی ارس آمده بودند!چراکه این یک ضرورت حیاتی بود که  از نظر دستگاه تبلیغاتی رژیم  تبریز به عنوان مرکز جنبشهای سیاسی ایران شاه دوست معرفی شود!!!

    تبریزیها هم در جواب با تکیه بر سنن ادبیات شیرین  شفاهی خود این ابیات طنز آمیز را ورد زبانها کردند:

    جام سیندیران اوروجعلی

    اوت یاندیران بوروجعلی

    هاردان اولدو خاریجه‌لی؟!

    تبریزین اؤزویدو، اؤزو

    بهمنین ایرمی دوققوزو.

    در آنروز دهها نفر شهید و صدها زخمی داشتیم، بنظرم در آمار رسمی چیزی بین 10تا 15 نفر کشته اعلام  کردند. فردای آنروز دستگیریهای وسیعی در تبریز روی داد و دولت با خشونت تمام کنترل امور را درید قاهرانه خویش گرفت.

     صمدلی- آیا کشورهای همسایه نیز در مقابل این حادثه عکس العملی  داشتند؟

    صرافی- اتفاقا یکی از نکات مهم  عکس‌العمل اتحاد جماهیر شوروی بودکه متاسفانه هنوز چنانچه باید و شاید بدان پرداخته نشده است.  انعکاس خبر قیام  ملی 29 بهمن تبریز ونقش یک مرجع بزرگ آذربایجانی در این قیام  شوک شدیدی  در افکار عمومی مردم آذربایجان شمالی که از سیاستهای به شدت جابرانه و همچنین ضد دینی و ضد ملی روسها به ستوه امده بودند ایجاد کرد. به گونه‌ای که نیروهای کا.گ.ب. را از لحاظ مسائل امنیتی در قفقاز نگران ساخت. جنبش قدرتمندی که چندی بعد در جریان تصویب قانون اساسی در سال 1358 نیز در سراسر آذربایجان و اینبار با سازماندهی و رهبری مشخص براه افتاد، نیز همین تاثیرات  عظیم را در شمال داشت. دولت شوروی چنان نگران مسائل امنیتی در مرزهای جنوبیش بود که به رهبران حزب توده در ایران رهنمود داد تا در مقابل حرکت آذربایجانیها بایستند! اهمیت مرزهای مسلمان نشین  جنوب شوروی بحدی بود که اندکی پس از پیروزی انقلاب  ایران، افغانستان بطور کامل توسط روسها اشغال شد تا مانع از شکل گیری محیطی مناسب برای سرایت انقلاب اسلامی در کشوری  شوند که از صدها کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای مسلمان نشین و خودمختار تاجیکستان،قرقیزستان،ازبکستان و ترکمنستان درسرزمین ترکستان برخوردار بود.اما اوضاع در مرزهای قفقازی شوروی با ایران بمراتب بدتر بود.اولا اینکه هیچ کشور حائلی بین ایران و شوروی نبود و دوم اینکه روسها بخوبی می دانستند که حوادث تبریز از نظر اهمیت برای ترکهای مسلمان آذربایجان شمالی در مقاطعی حتی  از حوادث خود باکو نیز بیشتر بوده است! بنابراین دستورالعمل حزب توده و فدائیان خلق که با عنایت به منافع اقتصادی، سیاسی-امنیتی شوروی بعنوان برادر بزرگ کمونیستها و سوسیالیستهای  سراسر جهان شناخته می شد با ظاهر مبارزه با لیبرالیسم صادر شد(که عملا میدان را برای اسبداد دینی آماده میکرد). این دستور العمل بسیاری از نیروهای صادق و فعال چپ در آذربایجان را که مصرا خواهان مقابله با شکل گیری هرنوعی از  استبداد بودند، دچار حیرت نمود، بسیاری از نیروهای آذربایجان گرا و یا در واقع آذربایجانچی که گرایشی به احزاب و گروههای چپ داشتنددرهمین مرحله شروع به صف‌بندی در مقابل رهبریت مرکزی خویش کردند. اما متاسفانه توده ایها با در دست گرفتن ابتکارعمل موفقتر عمل کردند و همراه با برخی نیروهای دیگر در پیشبرد راهبرد آذربایجان زدایی از انقلاب  تلاش کردند که البه خود آنها نیز بعدا قربانی  شدند.

      صمدلی- شما در بعضی ازحرفهایتان اشاره به سنن مبارزاتی آذربایجانیها و اعتبار تاریخی آنان نموده‌اید. ممکن است در این باره توضیح بیشتری بدهید.

    صرافی- بسیاری از ما خود مستقیما تجاربی در فضای سیاسی آذربایجان کسب کرده‌ایم و یا پدران ما تجاربی دارند که سینه به سینه به فرزندان رسیده است . اینها درسهایی است که از تاریخ پرافتخارمان آموخته‌ایم، ما ذخیره‌ ذیقیمتی از تجارب انقلابی داریم که میتواند و باید در حرکات و جنبشهای اجتماعی چراغ راه ما باشد. این سنن مبارزاتی بخشی از میراث معنوی پدران ماست که نباید به ارزانی از کف داده شود و یا دچار نسیان  گردد.

    نکته مهم اینکه آذربایجان بطور سنتی مهد انقلابات و جنبشهای اجتماعی بسیاری بوده که اثرات عمیقی در سمت و سو بخشیدن به روند تکامل جامعه ایران داشته است. در حافظه تاریخی ایرانیان چنین حک شده که آذربایجانیها همواره منشا انرژی بی بدیلی برای حرکت موتورانقلابات بوده‌اند، لذا همه گوش بزنگند ببینند در آذربایجان و بخصوص تبریز چه اتفاقاتی خواهد افتاد. طبعا این نگرش موجود اعتبار تاریخی  بسیار بزرگی برای ما محسوب می شود.

    آقای پروفسور صبری تعریف میکرد که در آستانه انقلاب  بسیاری از دوستان مبارزش از شهرهای مختلف به او مراجعه میکردند و میپرسیدند  پس آذربایجان کی قرار است شروع کند؟

    این رویکرد نشاندهنده وجهه معنوی و اعتبار خیره کننده ملت آذربایجان است که در شرایط حاد و انقلابی افکار عمومی همه ملل و اقوام  ایران  کاملا متوجه این خطه حیرت انگیز میشود.

    به نظر من ما نباید این اعتبار خودمانرا دست کم بگیریم و مثلا در تبریز منتظر شده  چشم به بازیهای سیاسی صاحبان قدرت در تهران بدوزیم. آذربایجان می بایست همانند همیشه تاریخ  با صدای پرطنین و رسای خویش سخن بگوید.

     صمدلی- آقای  مهندس صرافی استفاده شما از جمله آذربایجان می بایست سخن بگوید  برای من یاد آور بیانیه معروف آذربایجان دانیشیر و یا آذربایجان  سخن می گوید است که در اوایل تیرماه منتشر شد و تاکنون به امضای بیش از 600 تن از فرهیختگان عرصه های مختلف در آذربایجان رسیده است.آیا  در حال حاضر منظورتان از صدای آذربایجان و سخن اذربایجان اقدامی شبیه  بیانیه و یا به اصطلاح برخی از تریبونها - مانیفست - آذربایجان سخن می گوید است؟!

    صرافی-  من این بیانیه را امضا کرده ام و آنرا یک گام بسیار مهم در راستای تحقق حقوق مدنی ملت آذربایجان و نیز  دیگر ملل ایران می دانم.واقعیت ان است کهاز طریق انتشار  بیانیه آذربایجان سخن می گوید نویسندگان و همچنین امضا کنندگان آن کوشیده اند تا با ارایه یک مجموعه مطالبات محدود ولی کاملا حیاتی و نیاز دفاع نامحدود و محکم از ان در پیشبرد حرکت ملی آذربایجان و نیز تامین منافع قانونی تمام اقوام وملل ایران نقشی تاثیر گذار از خود بر جای بگذارند.درواقع آذربایجانیها کوشیدند تا با کلاسه کردن خواسته های خود و همچینین دیگر شهروندان ایران ،نظام سیاسی کشور را با درخواستهای بخش بزرگی از شهروندان کشور آگاه کنند.اما متاسفانه به نظر می رسد به دلیل سنگینی حضور طیف پان آریانیستها، ذهنیتهای غیرقابل توجیه حاکمان نسبت به موضوع تنوع اقوام و ملل ایران و نیز جو سازیهای عناصر شناخته شده تاکنون پاسخی از جانب دایره قدرت به این بیانیه داده نشده است.اما در تاثیر گذاری این بیانیه همین بس که بعد از آذربایجانیها، اعراب ، ترکمنها و بلوچها نیز در بیانیه هایی که منتشر کردند بصورت روشنی ارمان آذربایجانیها و خود را مشترک دانستند و خواهان تحقق این خواسته ها شدند.لذا مشخص است که آذربایجان همچنان می تواند به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیر و تغییر در سراسر ایران و برای تمام ملل این کشور از نقشی اصلی برخوردار شود و به اصطلاح سخن بگوید.

     صمدلی- به نظر شما چرا در حال حاضر آذربایجانیها از این اعتبار تاریخی خود کمتر بهره‌گیری میکنند؟

    صرافی - اینکه عموم ایرانیها از ما این انتظارات را دارند یک طرف قضیه است، حال آنکه حافظه تاریخی آذربایجانیها مجموعة کاملتری از تجارب تلخی را در خود ثبت و ضبط کرده است .درواقع  هرچند ما در روزهای سخت همواره بدفاع از آزادی  و عدالت برخاسته و سینه سپر کرده و بیشترین هزینه های جانی و مالی را پرداخته‌ایم، اما در واپسین لحظات گروهی  فرصت طلب  و سودجو  صاحب همه دستاوردهای  انقلابات آذربایجان گردیده‌اند بی آنکه سهمی برای  عاملین و مجاهدین اصلی این دستاوردها  شوند. این هم حقیقت بسیار تلخی است  که در حافظه تاریخی ملت آذربایجان ثبت شده است. لذا  از نظر من یکی از علل  اصلی تاخیر درایجاد جنبشهای نوین ایرانگیر توسط  آذربایجانیها به همین  امور برمیگردد.

     صمدلی-البته عکس قضیه نیز در جهت ایجاد تفاهم بین نیروهای سیاسی موثر در ایران صادق است .یعنی اینکه آذربایجانچیها دایره خواستهای خود را بزرگتر سازند تا علاوه بر خواستهای بحق و خاص خود، خواستهای عمومیتر جامعه ایرانی را نیز که خود بخش مهمی از آنرا نیز تشکیل میدهند، با یک دید منبسط نگاه کنند.

    صرافی- البته.  تا جاییکه من میدانم بسیاری از نیروهای سیاسی و فعال ما، خود اساسا معتقد به این اصل هستند و بطور طبیعی خواستهای عمومشمول خود را نیز مصرا مطرح کرده‌اند. اما سکوت بسیاری از مجامع به اصطلاح اصلاح‌طلبی و اظهارات آشکار و نهان برخی از نمایندگان آنان در جهت نقض حقوق حقه ملت آذربایجان و دیگر ملل ایران ، ما را مطمئن میسازد که هنوز تا حصول تفاهم متقابل راه درازی در پیش داریم.

     صمدلی- آقای مهندس صرافی از توضیحات شما  متشکرم.

    صرافی- من نیز ضمن تشکر از شما امیدوارم حرکت  ملی آذربایجان در مقطع کنونی  بتواند وارث واقعی سنن و تجارب مبارزات خیره کننده  تاریخ  پرافتخارملتمان باشد.

     




مصاحبه با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز مطلب ت

یکشنبه 99/2/14
9:37 عصر
ایمان
&

مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز


 

 

  • مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص قیام ملی 29 بهمن در تبریز

    مصاحبه‌ با مهندس صرّافی  در خصوص

    قیام ملی 29 بهمن در تبریز

     

    صمدلی-  جناب آقای مهندس علیر ضا صرافی ،حضرتعالی بعنوان یکی از محققین شناخته شده آذربایجانی از جایگاه علمی  شایسته ای در میان اهل تحقیق برخوردار هستید. با توجه به اینکه در آستانه سالروز قیام منحصر بفرد  29  بهمن ماه تبریز در سال 1356 هستیم، مایلم از نظرات  شما در مورد اهمیت تاریخی این روز بزرگ  وان حماسه عظیم  مطلع شوم:

    صرافی- بیست و نهم بهمن ماه  1356  شمسی  به حق یکی دیگر از نقاط عطف تاریخ ایران است که به دست آذربایجان رقم زده شد. اهمیت 29 بهمن  در این است که:

    - اولا در این روز یک قیام عظیم شهری بصورت  تمام عیار در تبریز رخ داد .این قیام  قدرتمند مردمی بصورت سیلی خروشان از بازار شروع و در مدت کوتاهی  کلیه محلات شهر و حتی برخی از روستاهای نزدیک را در برگرفت. در واقع قیام ملی 29 بهمن  در تبریز  پس از گذشت سالها  سکون و رخوت، حرکت بسیار مهمی بود که توسط ترکهای اذربایجان خلق شد.

    دستاورد مهم قیام ملی29 بهمن تبریز این بود که به افسانه شکست ناپذیر بودن رژیم مستبد آریا مهری  مهر بطلان زد.عملا  بدنبال این قیام ملی بود که  مردم  در سراسر ایران جرات و جسارت  مخالفت عملی با پهلوی را پیدا کردند .تا آن تاریخ رژیم  با تبختر شدید ادعا میکرد که ایران جزیره ثبات خاورمیانه و چکش تعادل منطقه  است .به همین دلیل دستگاه تبلیغاتی پهلوی با اقتدار تمام  و صرف میلیاردها دلارهزینه، سالروز پنجاه سال سلطنت پهلوی را جشن گرفت، مراسم  2500 ساله شاهنشاهی را  با طمطراق و غرور برگزار کرد وبا وقاحت چندش آوری از رساندن ملل متمدن و کهن ایران به دروازهای تمدن  آریامهری صحبت  نمود.این رژیم از بس دچار جنون خود بزرگ بینی شد که در سال 1354 در اقدامی کاملا اهانت آمیز و مجعول بدون نظر خواهی از ملت و یا ارایه یک  توضیح دقیق تاریخی ،مبدا تاریخ ایران را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. از طرف دیگر تئوریسینهای رژیم عنوان میکردند که گویا یکی از دلایل مهم یکپارچگی کشور و نیز دستیابی به پیشرفتهای خارق العاده ای! که شاه  مدعی آن بود مربوط به  اعتقاد ابدی اقوام وملل ایران  به نظام شاهنشاهی می باشد. به همین دلیل بر صدر بسیاری از تصاویر محمد رضا پهلوی  که در ادارات نصب  گردیده بود  عموما سه کلمه خدا، شاه ،میهن بعنوان اصلیترین شعار نظام پهلوی نوشته میشد.اما درواقع نظام شاهنشاهی یکی از ارکان شوونیسم و دسپوتیسم  حاکم بود که آذربایجانیها  با قیام ملی 29 بهمن اولین ضربه هولناک را بر پیکر فرتوت آن وارد کردند .

     صمدلی- به نظر می رسد وقوع قیامی به ابعاد قیام ملی 29 بهمن درتبریز آنهم پس از ده ها سال رکود و رخوت ، مبین نفرت عمیق ملت از ارزشهای نظام آریا مهری است.

    صرافی- بله همینطور است و من شخصا معتقد هستم که در واقع قیام ملی 29 بهمن تبریز تمثیلی از خواستهای ملل و اقوم مظلومی است که طی 56 سال سلطنت پهلوی نه تنها از نظر تاریخی ، اقتصادی ،دینی،فرهنگی و زبانی در معرض شدید ترین یغماهای روزگار معاصر قرار گرفتند بلکه از نظر فیزیکی نیز به سمت انهدام ملی و بعبارتی جنوساید حرکت داده شدند. کشتار دهشتناک  ارتش شاهنشاهی در سال 1325 در آذربایجان و کردستان هرگز از ذهن ملل این منطقه فراموش نخواهد شد.از سوی دیگر طی 56 سالی که از سلطنت پهلوی تا انروز گذشته بود صدها هزار نفر از هموطنان ترکمن،قشقایی،لر،بلوچ و عرب توسط دستگاههای سرکوب این رژیم  به شیوه وحشیانه ای قتل عام شده بودند ونظامهای اجتماعی و فرهنگی آنها به شدت آسیب دیده بود.در مقابل رژیم مدعی بود که قصد دارد چنین ملل و اقوام مظلومی که عموما خود صاحب مدنیتهای  پرشکوهی در گذشته  و حال بودند رابه دروازه های جدید تمدن و البته از نوع آریایی و مجعول ان برساند . برای رسیدن به این هدف تمام دستگاههای تبلیغاتی ، ارتباطاتی و آموزشی رژیم به کار افتاده بود و از یک طرف صحبت از خون پاک و نژاد نجیب آریایی می کردو از طرف دیگر به تستیر و تحقیر و تحریف هویت  اصیل دیگران می پرداخت. گویی در این جهان خون ناپاک و نژاد نانجیبی نیز وجود دارد!

    بنابراین اعتقاد بنده بر این است وقتی اهالی تبریز به اماکنی نظیر کاخ جوانان،حزب رستاخیز،بنیاد پهلوی ...حمله می کردند قطعا یکی از اهداف آنان نابود کردن مظاهر شوونیسم اریایی بود.مظاهری که حتی به هویت وتاریخ هموطنان  فارس ما نیز لطمان سنگینی زده است. بی تردید دفاع از حریم مرجعیت آگاه و روحانیت مترقی ،مبارزه با فساد روز افزون اخلاقی، پوسیدگی بخش اعظمی از نظام اداری کشور  و نیز اعمال خشم نسبت به سیاستهای به شدت تبعیض آمیز اقتصادی رژیم پهلوی در اذربایجان از مظاهر دیگر این قیام ملی بود.بعبارتی دیگر تبریز در 29 بهمن سال 1356 پس از تحمل 56 سال سلطنت جابرانه پهلوی همانند آتشفشانی از خشم در یک روز فوران کرد.بسیاری از خبرنگارانی که اخبار و تحلیل های خود را پس از قیام ملی 29 بهمن در ساسر جهان منتشر کردند قیام ملی 29 بهمن تبریز به منزله مرگ رژیم سلطنت در ایران بود.انها معتقد بودند که این قیام به مثابه  یک سکته حاد مغزی ، نظام پهلوی را دچار فلج  شدید کرده است.بعد از قیام ملی 29 بهمن حتی خبرنگارانی که در انتقال اخبار محتاط بودند خبر از سقوط قریب ا لوقوع رژیم اریا مهری دادند.

     صمدلی- ایاموقع قیام در تبریز حضور داشتید؟

    صرافی- متاسفانه خیر . آن موقع من  در تهران دانشجو بودم. فردای آنروز که به دانشگاه رفتم بسیاری از دانشجویان غیر آذربایجانی  را دیدم که همه با شوق و شعف خاصی به دانشجویان ترک و آذربایجانی  تبریک میگفتند. همه جا بحث از نقش تعیین‌کننده  ترکها و آذربایجانیها در انقلابات و جنبشهای اجتماعی ایران، وسعت قیام ملی تبریز و تبعات  عظیم آن بود.من از نزدیک شاهد این بودم که پس از قیام ملی 29 بهمن تبریز، روحیه قیام در سراسر ایران تا حد زایدالوصفی ارتقا یافت و کشور وارد فازانقلاب شد.

     صمدلی- وجهه بارز قیام تبریز در مقایسه با قیامهای شهری دیگر جهان  را در چه چیزهایی میدانید؟

    صرافی-  به نظر برخی از صاحب نظران  قیام تبریز پس از قیام مشهور به کمون پاریس دومین قیام شهری بدون سازماندهی وسیع در سطح جهان بوده است.  حتی از لحاظ سرعت شکل گیری توده ها وآغاز حرکت در یک مسیر واحد برای دستیابی به اهداف مشترک انقلابی،  میتوان گفت که قیام ملی 29 بهمن ماه تبریزاز قیام مردم پاریس هم سریعتر بود.  این قیام حدود ساعت 10 صبح شروع شد و ساعت 12.5 یعنی ظرف دو ونیم ساعت  کل شهر در دست مردم بود و بعبارتی دیگر اقتدار رژیم در همه جای شهر سقوط کرده بود!این وضعیت تا ساعت 6.30دقیقه بعد از ظهر طول کشید .هجوم تانکها و هلی کوپترها و گسیل هزاران مامورزبده به تبریز برخی از شخصیتهای شناخته شده تبریزی را از امکان براه افتادن حمام خون در شهر توسط عمال رژیم  پان آریانیست  دچار واهمه کرد.لذا معتمدین مکررا از ملت تقاضا کردند که از خیابانها به خانه ها برگردند.

    نکته مهم دیگر اینکه این قیام حاوی درس اخلاقی بسیار مهمی بود که خود حکایت از رشد فرهنگی ملت ما دارد. در کلیه قیامهای شهری که بدون رهبری و سازماندهی انجام میشود، عده‌ای فرصت‌طلب به غارت و اوباشیگری  میپردازند. در بیست و نهم بهمن  صدها بانک،اداره،سینما، هتل،اماکن فساد وحتی مغازه و اتومبیلهای  افراد ساواکی  و دولتی مورد حمله قرار گرفت، معهذا  به شهادت خبرگزاریهای خارجی و اروپائیان مقیم تبریز احدی دست به یک برگ اسکناس ویا یک شی قیمیتی نزد!

    حتی روزنامه نیمه دولتی اطلاعات در تاریخ 2 اسفند 1356 (شماره 15544) اعتراف کرد که در تبریز دهها بانک ویران و میلیونها اسکناس بدون اینکه یک برگ از آنها برداشته شود به آتش کشیده شد!

    همان روزنامه در هفتم اسفند  (شماره 15547) نوشت: فقط یک سماور از حزب رستاخیز به سرقت رفته که سارق آن هم بازداشت شده است!

     صمدلی-شعارهای اصلی مردم در قیام ملی  بیست و نه بهمن چه بود؟

    صرافی- نشانه‌گیری اصلی شعارها  نابودی استبداد و رژیم شاهنشاهی بود. شعارهای مختلفی در این قیام شنیده شده که تمام این شعارها به زبان ترکی  بوده و علیه بقای نظام سلطنت،استبداد،شوونیسم وبی دینی  حاکمان بوده است.همچنین در این شعارها از شان و حیثیت مراجع تقلید نیز دفاع شده است.اما یکی از رایج ترین شعارها این شعار بود:

    بیز بو شاهی ایسته‌میریک والسلام.

     صمدلی-آیا  شعارهایی چون نه شرقی و نه غربی و یا  تاسیس حکومت اسلامی  در قیام بیست و نه بهمن مطرح شد؟

    صرافی- خیر، در آنزمان این شعارها مطرح نبود.

     صمدلی- در سالهای اخیر شاهدیم که در تقاویم رسمی هیچ اشاره ای به قیام ملی 29 بهمن تبریز نشده است. به نظر شما این امر علت خاصی دارد؟

    صرافی- مسلما هیچ چیز بی دلیل نیست. البته در آذربایجان و آنهم فقط در استان آذربایجان شرقی تقریبا هرسال بمناسبت این روزبزرگ ملی مراسمی از سوی مردم و برخی ازنهادهای رسمی برگزار میشده است. که متاسفانه حق مطلب چنانکه باید و شاید ادا نشده و دامنه آنهم به تدریج محدودتر از سالهای قبل بوده است.

     صمدلی- آیا آذربایجانیها و بخصوص تبریزیها این روز عظیم و پر حماسه را فراموش کرده اند ویا احتمالا به تدریج فراموش خواهند کرد؟

    صرافی- ابدا چنین چیزی ممکن نیست. حماسه 29 بهمن تا ابد یکی از افتخارات بزرگ ترکهای اذربایجان و همچنین  ملل ایران و شرق خواهد بود.آنچه که می توان گفت این است که روشنفکران ، مورخین وتحلیلگران سیاسی ما می بایست به رغم وجود کم توجهی و یا بعضا بی توجهی به این روز پرشکوه در سطح رسمی خود عهده دار شناساندن فعال این حماسه کم نظیر ملی به نسلهای جدیدتر شوند.

     صمدلی- منظور من این است که به نظر شما چه دلیل یا دلایلی باعث شده است که رفته- رفته خاطره این روز عظیم الشان در سطح رسمی  به فراموشی سپرده شود و مثلا در رسانه های گروهی و به ویژه ملی به ندرت از ان صحبت شود ؟

    صرافی- شاید میخواهند آذربایجانیها و به خصوص تبریزیان فراموش کنند که این سرزمین مهد نهضتها،قیامها و حرکتهای شرق کهنسال بوده است. دلیل دیگر آنکه داستان بایکوت تاریخی این قیام هم روایتی جدا از حدیث مظلومیت آذربایجان نیست.

     صمدلی- متاسفانه حوادث تعیین کننده دیگری چون انقلاب مشروطیت، قیامهای شیخ محمدخیابانی ، ابوالقاسم‌لاهوتی و دموکراتهای آذربایجان  هم  در تقاویم  رسمی نیآمده است البته حتما می دانید که اخیرا چند سالی است که  14 مرداد ماه سالروز انقلاب مشروطیت را جشن میگیرند.

    صرافی- آنچه اخیرا در 14  مرداد  تحت عنوان جشن مشروطیت برگزار میشود سالروز امضای فرمان تاسیس عدالتخانه توسط مظفرالدین شاه مرحوم است و حال آنکه انقلاب  مشروطیت در دوره محمدعلیشاه و با پایمردی آذربایجانیهاعلیه استبداد سیاه وی بوقوع پیوسته است. حتما خاطرتان هست که در سالروز جشن مشروطیت (14 مرداد) گذشته چطور مراسم مردمی تجلیل از مقام شهید باقرخان سالار ملی که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی شهر تبریز بخصوص جناب آقای ÷روفسوردکتر هیئت برگزار گردیده بود با مداخله لباس شخصیها و نیروی انتظامی به تشنج کشیده شد و بالاجبار تعطیل گردید. پس در اینجا نیز میبینیم تمایلی به برجسته شدن نقش تاریخی آذربایجان وجود ندارد و گویا قرار است جشن صدمین سال مشروطیت نیز در آینده نزدیک برگزار شود که آنرا نیز  بین شیراز و اصفهان و تهران و دست اخر تبریز سهم بندی کرده اند. تاجاییکه من مطلع هستم آقای علی اصغر شعردوست نماینده محترم تبریز هم چند ماه پیش نامه‌ای به آقای خاتمی رئیس جمهور نوشت و درخواست کرد که با توجه به اینکه  در انقلاب مشروطیت، آذربایجان بی تردید رکن رکین حرکت بوده، لذا  سهم شایسته ای از جشنهای مزبور نیز به آذربایجان اختصاص یابد. اما گویا آقای خاتمی این تقاضای بحق ایشانرا قبول نکرده است!

     صمدلی- برگردیم به حوادث قیام ملی 29 بهمن تبریز.

     مقدمات این قیام به چه صورتی مهیا شد؟

    انتشارمقاله ضد دینی و اهانت آمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در 17 دیماه در صفحه هفت روزنامه اطلاعات با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق موجب بروز نفرت در میان طلاب علوم دینی  قم شد. در این مقاله به مقام  آیت الله العظمی خمینی یکی از مراجع تقلید که به حالت تبعید در نجف اشرف تشریف داشتند شدیدا اهانت شده بود. بدنبال  وقوع حادثه 19 دیماه درحوزة علمیه قم که بلاشک با شرکت طلبه های آذربایجانی صورت گرفته بود و منجر به کشته شدن چند تن از طلاب علوم دینیه و تعدادی ازمردم بیگناه شد، آیت‌الله  العظمی شریعتمداری، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم قم برگزار کردند. نوارهای سخنرانی ایشان به سرعت در همه جا پخش گردید، چندی بعد از طرف ایشان خواسته شد تا که مردم شب چهلم شهدای قم را در شهرها برگزار کنند. اما این تنها تبریز بود که با هیجان ویژه ای در صدد برگزاری مجلس ترحیم شهدای قم بود.در واقع حادثه قم تنها بعنوان سندی دیگر از جنایات سلطنت آریا مهری در کشور از نظرعموم مردم و در قالب یک اشتباه قابل پیشگیری ازدید رژیم وقت تلقی شد و از طرف دستگاه امنیتی کشور کوشش گردید تا تبعات ان طی نزدیک به یک هفته بطورکل مرتفع شود.اما بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق استانهای کشوردر آذربایجان وبخصوص درتبریز این موضوع  فراموش نگردید بلکه نفرت مردم را از جنایتهای نظام پان اریانیستی پهلوی  طی دهه های سیاه حاکمیتش صیقل داد.

    قرار شد که مردم  29 بهمن ماه به مسجد قیزیللی  واقع در کنار بازار بروند، صبح آن‌روز پلیس منطقه را به محاصره درآورد و درب مسجد را بست. اهالی که از ساعت 9 صبح از جاهای مختلف حرکت کرده و به مسجد آمده بودند متفرق نشدند و مصرا میخواستند که درب خانه خدا باز شود.  در این موقع رییس کلانتری بازار سروان حق شناس ، با تیراندازی بسوی یک جوان 17 ساله (تصور میکنم بنام محمد تجلا) که به اعتراض برخاسته بود،وی  را در خونش غلتاند.مردم پیکر خونین محمد نوجوان را بر دوش خود گرفتند و در حالیکه فریاد می کشیدند تبریز باتیبدیر قانا به سمت خیابانهای اصلی شهر به حرکت در امدند.سپس نیروهای  پلیس به مردم حمله کردند.دقیقه به دقیقه تعداد شهدا ، مجروحین ،محبوسین وحتی  مفقودین بیشتر می شد. صدای شلیگ گلوله ها در کوتاه مدتی از همه جای شهر شنیده شد.ستونهای دود به اسمان برخواست.به دلیل شلیک صدها گاز اشک اور فضای غیر قابل تنفسی بر شهر حاکم شد.شاهدان عینی می گویند که شهرتقریبا نیم میلیونی تبریز آنچنان بهم ریخت که گویا قیامت برپا شده است.تقریبا تمام نهادها و اموال دولتی مورد حمله قرار گرفت.بدین ترتیب قیام ملی 29 بهمن ماه در تبریز آغاز شد. بطوریکه میبینید قیام کاملا خودجوش بود و کسی طرح و برنامه‌ای برای آن نچیده بود. رهبری خاصی هم نداشت. اما پرنسیپهای آذربایجانی  خاصی بر آن حاکم بود که دشمنان را نیز  به تحسین واداشت.

     صمدلی- نیروهایی اصلی  شرکت‌کننده در قیام چه کسانی بودند؟

    صرافی- بلحاظ موقعیت اجتماعی بازاریها شروع کننده بودند ودانشجویان،کارگران و تهی‌دستان شهری ادامه دهندة آن، واز نظر سنی جوانان و حتی نوجوانان نیز داخل قیام شدند. از نظر جنسی نیز زن و مرد دوشادوش هم در این قیام عظیم حضور داشتند.

     صمدلی- از نظر سیاسی چطور؟ چه گروههایی در آن دخالت داشتند؟

    صرافی- به نظر من این قیام کاملا خودجوش بود و نمیتوان آنرا از روی طرح و برنامه دقیق به یک یا چند گروه سیاسی منسوب کرد، هرچند که در قیام بسیاری از منتسبین به هواداری از گروههای مذهبی و یا چپ (که اغلب آذربایجانچی ها را نیز در بر میگرفت) شرکت فعال داشتند.این در حالی بود که تعداد بسیار بیشتری از اقشار مردم که تا آنروز سیاسی نبودند نیز در میان قیامیون حضور داشتند.

     صمدلی- برخورد رژیم با حقایق شوکه کننده قیام 29 بهمن تبریز به چه صورت  بود؟

    صرافی- مثل همیشه انگ زدند که  عوامل خارجی و با قصد تجزیه‌ آذربایجان این کارها را کرده اند! گفتند اینها تبریزی نبودند،تبریزیها همه شاه دوستند! ویا آنهایی که شورش کردند از آنسوی ارس آمده بودند!چراکه این یک ضرورت حیاتی بود که  از نظر دستگاه تبلیغاتی رژیم  تبریز به عنوان مرکز جنبشهای سیاسی ایران شاه دوست معرفی شود!!!

    تبریزیها هم در جواب با تکیه بر سنن ادبیات شیرین  شفاهی خود این ابیات طنز آمیز را ورد زبانها کردند:

    جام سیندیران اوروجعلی

    اوت یاندیران بوروجعلی

    هاردان اولدو خاریجه‌لی؟!

    تبریزین اؤزویدو، اؤزو

    بهمنین ایرمی دوققوزو.

    در آنروز دهها نفر شهید و صدها زخمی داشتیم، بنظرم در آمار رسمی چیزی بین 10تا 15 نفر کشته اعلام  کردند. فردای آنروز دستگیریهای وسیعی در تبریز روی داد و دولت با خشونت تمام کنترل امور را درید قاهرانه خویش گرفت.

     صمدلی- آیا کشورهای همسایه نیز در مقابل این حادثه عکس العملی  داشتند؟

    صرافی- اتفاقا یکی از نکات مهم  عکس‌العمل اتحاد جماهیر شوروی بودکه متاسفانه هنوز چنانچه باید و شاید بدان پرداخته نشده است.  انعکاس خبر قیام  ملی 29 بهمن تبریز ونقش یک مرجع بزرگ آذربایجانی در این قیام  شوک شدیدی  در افکار عمومی مردم آذربایجان شمالی که از سیاستهای به شدت جابرانه و همچنین ضد دینی و ضد ملی روسها به ستوه امده بودند ایجاد کرد. به گونه‌ای که نیروهای کا.گ.ب. را از لحاظ مسائل امنیتی در قفقاز نگران ساخت. جنبش قدرتمندی که چندی بعد در جریان تصویب قانون اساسی در سال 1358 نیز در سراسر آذربایجان و اینبار با سازماندهی و رهبری مشخص براه افتاد، نیز همین تاثیرات  عظیم را در شمال داشت. دولت شوروی چنان نگران مسائل امنیتی در مرزهای جنوبیش بود که به رهبران حزب توده در ایران رهنمود داد تا در مقابل حرکت آذربایجانیها بایستند! اهمیت مرزهای مسلمان نشین  جنوب شوروی بحدی بود که اندکی پس از پیروزی انقلاب  ایران، افغانستان بطور کامل توسط روسها اشغال شد تا مانع از شکل گیری محیطی مناسب برای سرایت انقلاب اسلامی در کشوری  شوند که از صدها کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای مسلمان نشین و خودمختار تاجیکستان،قرقیزستان،ازبکستان و ترکمنستان درسرزمین ترکستان برخوردار بود.اما اوضاع در مرزهای قفقازی شوروی با ایران بمراتب بدتر بود.اولا اینکه هیچ کشور حائلی بین ایران و شوروی نبود و دوم اینکه روسها بخوبی می دانستند که حوادث تبریز از نظر اهمیت برای ترکهای مسلمان آذربایجان شمالی در مقاطعی حتی  از حوادث خود باکو نیز بیشتر بوده است! بنابراین دستورالعمل حزب توده و فدائیان خلق که با عنایت به منافع اقتصادی، سیاسی-امنیتی شوروی بعنوان برادر بزرگ کمونیستها و سوسیالیستهای  سراسر جهان شناخته می شد با ظاهر مبارزه با لیبرالیسم صادر شد(که عملا میدان را برای اسبداد دینی آماده میکرد). این دستور العمل بسیاری از نیروهای صادق و فعال چپ در آذربایجان را که مصرا خواهان مقابله با شکل گیری هرنوعی از  استبداد بودند، دچار حیرت نمود، بسیاری از نیروهای آذربایجان گرا و یا در واقع آذربایجانچی که گرایشی به احزاب و گروههای چپ داشتنددرهمین مرحله شروع به صف‌بندی در مقابل رهبریت مرکزی خویش کردند. اما متاسفانه توده ایها با در دست گرفتن ابتکارعمل موفقتر عمل کردند و همراه با برخی نیروهای دیگر در پیشبرد راهبرد آذربایجان زدایی از انقلاب  تلاش کردند که البه خود آنها نیز بعدا قربانی  شدند.

      صمدلی- شما در بعضی ازحرفهایتان اشاره به سنن مبارزاتی آذربایجانیها و اعتبار تاریخی آنان نموده‌اید. ممکن است در این باره توضیح بیشتری بدهید.

    صرافی- بسیاری از ما خود مستقیما تجاربی در فضای سیاسی آذربایجان کسب کرده‌ایم و یا پدران ما تجاربی دارند که سینه به سینه به فرزندان رسیده است . اینها درسهایی است که از تاریخ پرافتخارمان آموخته‌ایم، ما ذخیره‌ ذیقیمتی از تجارب انقلابی داریم که میتواند و باید در حرکات و جنبشهای اجتماعی چراغ راه ما باشد. این سنن مبارزاتی بخشی از میراث معنوی پدران ماست که نباید به ارزانی از کف داده شود و یا دچار نسیان  گردد.

    نکته مهم اینکه آذربایجان بطور سنتی مهد انقلابات و جنبشهای اجتماعی بسیاری بوده که اثرات عمیقی در سمت و سو بخشیدن به روند تکامل جامعه ایران داشته است. در حافظه تاریخی ایرانیان چنین حک شده که آذربایجانیها همواره منشا انرژی بی بدیلی برای حرکت موتورانقلابات بوده‌اند، لذا همه گوش بزنگند ببینند در آذربایجان و بخصوص تبریز چه اتفاقاتی خواهد افتاد. طبعا این نگرش موجود اعتبار تاریخی  بسیار بزرگی برای ما محسوب می شود.

    آقای پروفسور صبری تعریف میکرد که در آستانه انقلاب  بسیاری از دوستان مبارزش از شهرهای مختلف به او مراجعه میکردند و میپرسیدند  پس آذربایجان کی قرار است شروع کند؟

    این رویکرد نشاندهنده وجهه معنوی و اعتبار خیره کننده ملت آذربایجان است که در شرایط حاد و انقلابی افکار عمومی همه ملل و اقوام  ایران  کاملا متوجه این خطه حیرت انگیز میشود.

    به نظر من ما نباید این اعتبار خودمانرا دست کم بگیریم و مثلا در تبریز منتظر شده  چشم به بازیهای سیاسی صاحبان قدرت در تهران بدوزیم. آذربایجان می بایست همانند همیشه تاریخ  با صدای پرطنین و رسای خویش سخن بگوید.

     صمدلی- آقای  مهندس صرافی استفاده شما از جمله آذربایجان می بایست سخن بگوید  برای من یاد آور بیانیه معروف آذربایجان دانیشیر و یا آذربایجان  سخن می گوید است که در اوایل تیرماه منتشر شد و تاکنون به امضای بیش از 600 تن از فرهیختگان عرصه های مختلف در آذربایجان رسیده است.آیا  در حال حاضر منظورتان از صدای آذربایجان و سخن اذربایجان اقدامی شبیه  بیانیه و یا به اصطلاح برخی از تریبونها - مانیفست - آذربایجان سخن می گوید است؟!

    صرافی-  من این بیانیه را امضا کرده ام و آنرا یک گام بسیار مهم در راستای تحقق حقوق مدنی ملت آذربایجان و نیز  دیگر ملل ایران می دانم.واقعیت ان است کهاز طریق انتشار  بیانیه آذربایجان سخن می گوید نویسندگان و همچنین امضا کنندگان آن کوشیده اند تا با ارایه یک مجموعه مطالبات محدود ولی کاملا حیاتی و نیاز دفاع نامحدود و محکم از ان در پیشبرد حرکت ملی آذربایجان و نیز تامین منافع قانونی تمام اقوام وملل ایران نقشی تاثیر گذار از خود بر جای بگذارند.درواقع آذربایجانیها کوشیدند تا با کلاسه کردن خواسته های خود و همچینین دیگر شهروندان ایران ،نظام سیاسی کشور را با درخواستهای بخش بزرگی از شهروندان کشور آگاه کنند.اما متاسفانه به نظر می رسد به دلیل سنگینی حضور طیف پان آریانیستها، ذهنیتهای غیرقابل توجیه حاکمان نسبت به موضوع تنوع اقوام و ملل ایران و نیز جو سازیهای عناصر شناخته شده تاکنون پاسخی از جانب دایره قدرت به این بیانیه داده نشده است.اما در تاثیر گذاری این بیانیه همین بس که بعد از آذربایجانیها، اعراب ، ترکمنها و بلوچها نیز در بیانیه هایی که منتشر کردند بصورت روشنی ارمان آذربایجانیها و خود را مشترک دانستند و خواهان تحقق این خواسته ها شدند.لذا مشخص است که آذربایجان همچنان می تواند به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیر و تغییر در سراسر ایران و برای تمام ملل این کشور از نقشی اصلی برخوردار شود و به اصطلاح سخن بگوید.

     صمدلی- به نظر شما چرا در حال حاضر آذربایجانیها از این اعتبار تاریخی خود کمتر بهره‌گیری میکنند؟

    صرافی - اینکه عموم ایرانیها از ما این انتظارات را دارند یک طرف قضیه است، حال آنکه حافظه تاریخی آذربایجانیها مجموعة کاملتری از تجارب تلخی را در خود ثبت و ضبط کرده است .درواقع  هرچند ما در روزهای سخت همواره بدفاع از آزادی  و عدالت برخاسته و سینه سپر کرده و بیشترین هزینه های جانی و مالی را پرداخته‌ایم، اما در واپسین لحظات گروهی  فرصت طلب  و سودجو  صاحب همه دستاوردهای  انقلابات آذربایجان گردیده‌اند بی آنکه سهمی برای  عاملین و مجاهدین اصلی این دستاوردها  شوند. این هم حقیقت بسیار تلخی است  که در حافظه تاریخی ملت آذربایجان ثبت شده است. لذا  از نظر من یکی از علل  اصلی تاخیر درایجاد جنبشهای نوین ایرانگیر توسط  آذربایجانیها به همین  امور برمیگردد.

     صمدلی-البته عکس قضیه نیز در جهت ایجاد تفاهم بین نیروهای سیاسی موثر در ایران صادق است .یعنی اینکه آذربایجانچیها دایره خواستهای خود را بزرگتر سازند تا علاوه بر خواستهای بحق و خاص خود، خواستهای عمومیتر جامعه ایرانی را نیز که خود بخش مهمی از آنرا نیز تشکیل میدهند، با یک دید منبسط نگاه کنند.

    صرافی- البته.  تا جاییکه من میدانم بسیاری از نیروهای سیاسی و فعال ما، خود اساسا معتقد به این اصل هستند و بطور طبیعی خواستهای عمومشمول خود را نیز مصرا مطرح کرده‌اند. اما سکوت بسیاری از مجامع به اصطلاح اصلاح‌طلبی و اظهارات آشکار و نهان برخی از نمایندگان آنان در جهت نقض حقوق حقه ملت آذربایجان و دیگر ملل ایران ، ما را مطمئن میسازد که هنوز تا حصول تفاهم متقابل راه درازی در پیش داریم.

     صمدلی- آقای مهندس صرافی از توضیحات شما  متشکرم.

    صرافی- من نیز ضمن تشکر از شما امیدوارم حرکت  ملی آذربایجان در مقطع کنونی  بتواند وارث واقعی سنن و تجارب مبارزات خیره کننده  تاریخ  پرافتخارملتمان باشد.

     




تمامی حقوق این وب سایت متعلق به پیامی تازه است. || طراح قالب avazak.ir