# robots.txt generated by Checkup.tools User-agent: * Disallow: Disallow: /cgi-bin/ یه,روزی,تو,کوچه,ی,ما,هم,عروسی,میشه,مطلب,تازه,و,جدید - پیامی تازه

یه روزی تو کوچه ی ما هم عروسی میشه مطلب تازه و جدید

دوشنبه 99/2/15
12:40 صبح
ایمان
&

سه کام حبس


 

 

  • سه کام حبس

    ازهمکلاسیام بود،یه ترم پایین تر من بود،یه دختره قد بلنده،ورزشکار،لونده،باهوشه،جذاب،از اونا که خیلی تیزن،اونایی که میشه بهشون تکیه کرد،5 سال پیش که دیدم ش ازش خوشم اومد ولی چون درگیر رابطه بودم بهش پیشنهاد ندادم،ولی یه اکیپی بودیم که باهم بیرون میرفتیم،میگفتیم میخندیدیم،بعد ها یبار به دوست صمیمی ش گفتم ازش خوشم میاد باید چیکار کنم گفت بهش نگو بدش میاد طوری که همین یه ارتباط ساده هم از بین میره،حسمو خفه کردم همینجوری عادی ادامه دادیم،باهم در ارتباط بودیم تا پارسال،عین رفیقای پسرم بود،یه دختره خود ساخته،کارمند،زرنگ ،دلسوز ،یه دختره قوی،از اونا که میشه بهش تکیه کرد،از وقتی دانشگاه تموم شد ،بعضی وقتا بهش زنگ میزدم اون زنگ میزد در ارتباط بودیم ،پارسال بود با دوستش(نه اون دوسته دانشگاهش) رفتیم بیرون شب ش بهم پیام داد که دوستم ازت خوشش اومده اگه تو رابطه نیستی مایلید باهم جوین شید،دستم لرزید بهش گفتم با اینکه تو رابطه نیستم،ولی نمیخام ش،من کسی رو میخام که تمام این مدت بهش نگفتم گفت کی؟ گفتم خودت گفتم بهش که چند سال پیش از دوست صمیمی ت مشورت گرفتم که بهت بگم باهم باشیم ولی گفت نه ! خیلی تعجب کرد و ناراحت شد گفت من ازت خوشم میومد از همون اول ولی چرا هیچوقت نیومدی جلو گفتم با دوستت مطرح کردم گفت دوستم همیشه میگفت اگه اًون پسره به من پیشنهاد بده قبول میکنم بهم گفته بود که میخادت،اون عوضی به خاطر اینکه من با اون نرم تو رابطه بین ما فاصله انداخت،خلاصه یسال داره میشه باهاشم،از بالا پایینم خبر داره،دیوونه وار میخامش،دیوونه وار میخاد منو ازش خواستگاری کردم 3 هفته پیش بهش وقت دادم که فکر کنه و داره فکر میکنه 




یه روزی تو کوچه ی ما هم عروسی میشه مطلب تازه و جدید

یکشنبه 99/2/14
11:33 عصر
ایمان
&

سه کام حبس


 

 

  • سه کام حبس

    ازهمکلاسیام بود،یه ترم پایین تر من بود،یه دختره قد بلنده،ورزشکار،لونده،باهوشه،جذاب،از اونا که خیلی تیزن،اونایی که میشه بهشون تکیه کرد،5 سال پیش که دیدم ش ازش خوشم اومد ولی چون درگیر رابطه بودم بهش پیشنهاد ندادم،ولی یه اکیپی بودیم که باهم بیرون میرفتیم،میگفتیم میخندیدیم،بعد ها یبار به دوست صمیمی ش گفتم ازش خوشم میاد باید چیکار کنم گفت بهش نگو بدش میاد طوری که همین یه ارتباط ساده هم از بین میره،حسمو خفه کردم همینجوری عادی ادامه دادیم،باهم در ارتباط بودیم تا پارسال،عین رفیقای پسرم بود،یه دختره خود ساخته،کارمند،زرنگ ،دلسوز ،یه دختره قوی،از اونا که میشه بهش تکیه کرد،از وقتی دانشگاه تموم شد ،بعضی وقتا بهش زنگ میزدم اون زنگ میزد در ارتباط بودیم ،پارسال بود با دوستش(نه اون دوسته دانشگاهش) رفتیم بیرون شب ش بهم پیام داد که دوستم ازت خوشش اومده اگه تو رابطه نیستی مایلید باهم جوین شید،دستم لرزید بهش گفتم با اینکه تو رابطه نیستم،ولی نمیخام ش،من کسی رو میخام که تمام این مدت بهش نگفتم گفت کی؟ گفتم خودت گفتم بهش که چند سال پیش از دوست صمیمی ت مشورت گرفتم که بهت بگم باهم باشیم ولی گفت نه ! خیلی تعجب کرد و ناراحت شد گفت من ازت خوشم میومد از همون اول ولی چرا هیچوقت نیومدی جلو گفتم با دوستت مطرح کردم گفت دوستم همیشه میگفت اگه اًون پسره به من پیشنهاد بده قبول میکنم بهم گفته بود که میخادت،اون عوضی به خاطر اینکه من با اون نرم تو رابطه بین ما فاصله انداخت،خلاصه یسال داره میشه باهاشم،از بالا پایینم خبر داره،دیوونه وار میخامش،دیوونه وار میخاد منو ازش خواستگاری کردم 3 هفته پیش بهش وقت دادم که فکر کنه و داره فکر میکنه 




یه روزی تو کوچه ی ما هم عروسی میشه مطلب تازه و جدید

یکشنبه 99/2/14
10:17 عصر
ایمان
&

سه کام حبس


 

 

  • سه کام حبس

    ازهمکلاسیام بود،یه ترم پایین تر من بود،یه دختره قد بلنده،ورزشکار،لونده،باهوشه،جذاب،از اونا که خیلی تیزن،اونایی که میشه بهشون تکیه کرد،5 سال پیش که دیدم ش ازش خوشم اومد ولی چون درگیر رابطه بودم بهش پیشنهاد ندادم،ولی یه اکیپی بودیم که باهم بیرون میرفتیم،میگفتیم میخندیدیم،بعد ها یبار به دوست صمیمی ش گفتم ازش خوشم میاد باید چیکار کنم گفت بهش نگو بدش میاد طوری که همین یه ارتباط ساده هم از بین میره،حسمو خفه کردم همینجوری عادی ادامه دادیم،باهم در ارتباط بودیم تا پارسال،عین رفیقای پسرم بود،یه دختره خود ساخته،کارمند،زرنگ ،دلسوز ،یه دختره قوی،از اونا که میشه بهش تکیه کرد،از وقتی دانشگاه تموم شد ،بعضی وقتا بهش زنگ میزدم اون زنگ میزد در ارتباط بودیم ،پارسال بود با دوستش(نه اون دوسته دانشگاهش) رفتیم بیرون شب ش بهم پیام داد که دوستم ازت خوشش اومده اگه تو رابطه نیستی مایلید باهم جوین شید،دستم لرزید بهش گفتم با اینکه تو رابطه نیستم،ولی نمیخام ش،من کسی رو میخام که تمام این مدت بهش نگفتم گفت کی؟ گفتم خودت گفتم بهش که چند سال پیش از دوست صمیمی ت مشورت گرفتم که بهت بگم باهم باشیم ولی گفت نه ! خیلی تعجب کرد و ناراحت شد گفت من ازت خوشم میومد از همون اول ولی چرا هیچوقت نیومدی جلو گفتم با دوستت مطرح کردم گفت دوستم همیشه میگفت اگه اًون پسره به من پیشنهاد بده قبول میکنم بهم گفته بود که میخادت،اون عوضی به خاطر اینکه من با اون نرم تو رابطه بین ما فاصله انداخت،خلاصه یسال داره میشه باهاشم،از بالا پایینم خبر داره،دیوونه وار میخامش،دیوونه وار میخاد منو ازش خواستگاری کردم 3 هفته پیش بهش وقت دادم که فکر کنه و داره فکر میکنه 




تمامی حقوق این وب سایت متعلق به پیامی تازه است. || طراح قالب avazak.ir