# robots.txt generated by Checkup.tools User-agent: * Disallow: Disallow: /cgi-bin/ ابر,صورتی,-,نقد,15 - پیامی تازه

ابر صورتی - نقد 15

یکشنبه 99/2/14
8:5 عصر
ایمان
&

ابر صورتی - نقد 15


 

 

  • ابر صورتی - نقد 15

    ابر صورتی.                     افسانه شاپوری
    شخصیت های داستانی بی نام و نشان هستند وبدون هویت.
    گر چه آنها شخصیت های داستانی اند؛ اما بی اراده هستند.
    گویی نیرو هایی از بیرون کنترل شان می کند.مااز خصلت
     آنها چیزی نمی دانیم.تنها نقش ها یشان را می شناسیم: پدر ، مادر، برادر،سرباز، استوار،ستوان ویا عراقی وایرانی.
    او را با سر وصدا تحویل خانواده اش دادند.    بالاخره آمدند ومرا به پاسگاهی ...بردند.    دوباره به خطمان کردند.
    بر خلاف شخصیت های داستان ،مکان ها هویت دارند:وما به خوبی از موقعیت،فضا،و دلیل وجودیشان در داستان با خبر 
    می شویم.
    دیوار های حیاط را...سفید کرده بودند.آفتاب غروب از دروازه 
    پاسگاه داخل می تابیدومربع سرخی روی دیوار حیاط درست کر ده بود...و مربع سرخ هر غروب روی دیوار پاسگاه نقش بست.     من ساعت ها کنار بوته خشکی که شبیه سر اسب بود...ماندم
    زمان ها نیز در داستان دارای هویت اند.می دانیم در چه زمانی ،چه حادثه ای ،رخ داده و دلیل آن چیست.
    صبح سرد دی 1360 ،5 ماه بعد که مردم.4 هفته در کشوی فلزی ماندم.،مادر 9 ماه حبسم کرد.
    «ابر صورتی» داستانی مربوط به جنگ نیست؛گر چه به ظاهر درباره جنگ می گوید.نویسنده عنا صری آشنا از یک مقطع زمانی رابر گزیده ،تا معنایی فراتر را ارائه دهد.
    سفر شخصیت داستانی سفر مرگ است؛از یک صبح سرد ماه دی تا باز گشت جسد تکه تکه شده اش به ایران.
    در ابر صورتی ،آدم ها چون ارواحی سر گردان وبی اراده اند.
    زمان ومکان همواره جاری وپایدار ومرگ مسلط بر همه اینها 
    فر مانروایی می کند.




ابر صورتی - نقد 15

یکشنبه 99/2/14
8:1 عصر
ایمان
&

ابر صورتی - نقد 15


 

 

  • ابر صورتی - نقد 15

    ابر صورتی.                     افسانه شاپوری
    شخصیت های داستانی بی نام و نشان هستند وبدون هویت.
    گر چه آنها شخصیت های داستانی اند؛ اما بی اراده هستند.
    گویی نیرو هایی از بیرون کنترل شان می کند.مااز خصلت
     آنها چیزی نمی دانیم.تنها نقش ها یشان را می شناسیم: پدر ، مادر، برادر،سرباز، استوار،ستوان ویا عراقی وایرانی.
    او را با سر وصدا تحویل خانواده اش دادند.    بالاخره آمدند ومرا به پاسگاهی ...بردند.    دوباره به خطمان کردند.
    بر خلاف شخصیت های داستان ،مکان ها هویت دارند:وما به خوبی از موقعیت،فضا،و دلیل وجودیشان در داستان با خبر 
    می شویم.
    دیوار های حیاط را...سفید کرده بودند.آفتاب غروب از دروازه 
    پاسگاه داخل می تابیدومربع سرخی روی دیوار حیاط درست کر ده بود...و مربع سرخ هر غروب روی دیوار پاسگاه نقش بست.     من ساعت ها کنار بوته خشکی که شبیه سر اسب بود...ماندم
    زمان ها نیز در داستان دارای هویت اند.می دانیم در چه زمانی ،چه حادثه ای ،رخ داده و دلیل آن چیست.
    صبح سرد دی 1360 ،5 ماه بعد که مردم.4 هفته در کشوی فلزی ماندم.،مادر 9 ماه حبسم کرد.
    «ابر صورتی» داستانی مربوط به جنگ نیست؛گر چه به ظاهر درباره جنگ می گوید.نویسنده عنا صری آشنا از یک مقطع زمانی رابر گزیده ،تا معنایی فراتر را ارائه دهد.
    سفر شخصیت داستانی سفر مرگ است؛از یک صبح سرد ماه دی تا باز گشت جسد تکه تکه شده اش به ایران.
    در ابر صورتی ،آدم ها چون ارواحی سر گردان وبی اراده اند.
    زمان ومکان همواره جاری وپایدار ومرگ مسلط بر همه اینها 
    فر مانروایی می کند.




تمامی حقوق این وب سایت متعلق به پیامی تازه است. || طراح قالب avazak.ir