زندگی گاوی؟ یا زندگی انسانی ؟؟
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
- انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
زندگی گاوی؟ یا زندگی انسانی ؟؟
یادتونه چند روز پیش، یه پستی گذاشتیم که نگاه یه جوان غربی به زندگی را بیان میکرد؟
حالا طرز نگاه یک جوان شرقی، و البتّه مسلمان ایرانی را هم به زندگی بخوانیم...
.
.
شما هر دو را مقایسه کنید: ????
.
.
(1)
ابتدا نگاه این جوان غربی:
.
.
(2)
و حالا شعری از سهراب سپهری:
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد،شعر زیبایی خواند،
و مرا برد به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصل? آمدن و رفتنِ ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطرهها میماند
زندگی، درکِ همین اکنون است
زندگی شوقِ رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد.
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست...
زندگی، یادِ غریبی است که در سین? خاک
به جا میماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیش? برگزندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حسّ شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیش? ماهی، در تـُنگ
زندگی، ترجم? روشن خاک است، در آیین? عشق
زندگی، فهم نفهمیدنهاست!
زندگی، پنجرهای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت، با ماست
فرصتِ بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامشِ پر مهرِ نسیم...
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است؛
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند.
چای مادر، که مرا گرم نمود،
نان خواهر، که به ماهی ها داد.
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات است، میان دو سکوت
زندگی، خاطر? آمدن و رفتن ماست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم...
سهراب سپهری
گردآوری: سعید جرّاحی 9/2/99
موضوعات مرتبط: شعر، اجتماعی
برچسبها: زندگی, غربزدگی